مجموعه پیش رو کتب معرفی شده و پیشنهادی طاووس بهشت است که که می‌تواند همراه خوبی برای اوقات فراغت و ایام تعطیل سال نو باشد:               کودک و نو جوان عمو نوروز در آستانه سال نو از آقای مدیر کل درخواست بازنشستگی می‌کند. مدیر کل و همه مردم شهر به شدت نگرانند. همه می‌دانند با نبودن عمو نوروز از عیدی و دید و بازدید و تعطیلی خبری نخواهد بود ! آقای مدیر کل پس از ماجراهایی، جوانی به نام آقا نوروز را استخدام می کند … ‌‌ عمو نوروز بازنشسته می‌شود نویسنده : طاهره ایبد ناشر: فرهنگ گستر ، کتاب سیب *** راجع به کتاب‌های شعر سخت میشود معرفی نوشت. راجع به کتاب‌های بچه‌ها هم سخت تر. راجع به این کتاب شعر خوب، که برای بچه هاس به من بگویید چکار کنم؟ بیآیید به جای این حرف‌ها یک بند از شعرهای کتاب را با هم بخوانیم : آفتاب ساکت وخجول روی شاخه‌های خیس پشت پنجره ،سرخ می‌شود… روی تخته سیاه جمله‌ای نوشته است باگچ سفید و سرخ : بچه‌ها، تسلیت! معلم کلاس پنجم الف شهید شد. اشک توی چشم‌های بچه‌ها حلقه بسته است! بچه‌ها دلم برایتان تنگ می‌شود شاعر : عزت‌الله الوندی تصویرگر : هاله مودبیان ناشر: سوره مهر *** شهرام شفیعی با آن قد و قامت بلند، جدیت و البته نزاکت رسمی خودش، در ذهن اکثر کسانی که او را دیده‌اند به یک خلبان جدی و مقرراتی شبیه است تا یک طنزنویس خودمانی، اما شفیعی از طنزنویسان کشور است که داستانهای طنزی وی مورد توجه اکثر منتقدان جدی طنز قرار گرفته است. کتاب حاضر از سری مجموعه‌های قصه‌های غرب وحشی است که شمارة سوم آن به گربه در جوراب زنانه اختصاص یافته است. شخصیتهای داستانی وی مانند سایر کتابهای او «کلانتر بازنشسته» که هنوز توی ننوی زمان بچگی‌اش می‌خوابد. مادربزرگ کلانتر محکوم به حبس ابد افتخاری به خاطر یک عمر خلافکاری. گربه که همیشه ساده‌ترین راه حل را پیدا می‌کند. فرماندار شهر که همیشه می‌گوید: فرصتی برای تشریفات نداریم، اسب تیز روی کلانتر که می‌تواند در جا روی یک پا دور بزند و قوز بزرگ مالک موسسه خدمات کفن و دفن شهر به همراه برادرش قوز کوچک. شفیعی در طنزهایی که محتوای بیشتر آنها مسایل سیاسی و اجتماعی‌اند، کژیها و نارساییهای اجتماعی و سیاسی را با زبان طنز به سخره می‌گیرد و زیبا انتقاد می‌کند تا کژیهای اجتماعی به رسایی گرایش یابد…. گربه در جوراب زنانه نویسنده: شهرام شفیعی ناشر : سوره مهر *** مقدمه همیشه یکی از قسمت های بسیار مهم کتاب ها است. ” محمد رضا سرشار” نویسنده ی کتاب ” نردبان جهان”، کتاب خود را با مقدمه ای جذاب و روایت گونه آغاز می کند. مقدمه ای که خود داستانی دیگر در دل داستان اصلی است و در آن از کتابی حرف می زند که از پدر بزرگش به ارث برده. کتاب، داستانی است که به قول خودش ” زمان و مکان نمی‏شناسد” و به همه ی نسل ها تعلق دارد. داستانی که قصه ی آفرینش است. قصه ی پدید آمدن آب در سطح زمین و بعد پیدایش خشکی و انسان و موجودات دیگر. داستان روز اول تا ششم. اما هدف کتاب توصیف این روزها نیست… ‌‌ ‌‌ نردبان جهان نویسنده: محمدرضا سرشار تصویرگر: پرویز محلاتی انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان *** پسر جوان این مجموعه متن گفت و گو با «حسن رحیم‌پور ازغدی» است، که در ماه رمضان ۱۳۷۹ به مدت چهار شب بعد افطار از تلویزیون پخش می‌شد. اگر موقع افطار، حواستون بیشتر جمع زولبیا و بامیه‌‌ی سرسفره‌س تا تلویزیون و برنامه‌هاش ! حالا متن اون سخنرانی ها توی این کتاب هست. با این موضوعات : «حکومت آرمانی، حکومت شکست‌خورده نیست»؛ «اقتصاد اسلامی ، اقتصاد انسانی»؛ «انقلاب در حکومت، بازگشت به اصول» و «آزادی قرائت‌ها، خودی و غیر خودی». علی (ع) و شهر بی آرمان حسن رحیم‌پور ازغدی شانزده بار چاپ این کتاب رو من خبر دارم ، بیشترش رو نمیدونم! *** صد صفحه هم بیشتر نیست که اصلا نمیفهمی کی شروع کردی به خوندن و کی تموم شد.به خدا ! از متن کتاب : رمقِ دانش‌جوی مهندسی‌مان را می‌کشیم که یاد بگیرد چگونه طراحی کند. به زور کتابِ طراحیِ اجزای جوزف ادوارد شیگلی را طی شش واحد تنقیه‌اش می‌کنیم که خوب حالی‌اش شود. حالا او می‌تواند مسائل سه بعدیِ نامعینِ انتزاعی را حل کند. مثلاً طراحیِ شترگلوی توالتِ فرنگیِ پلاستیکیِ مقاوم در برابر حرارت بالای ۲۰۰۰ درجه! بعد می‌بینیم این با مستراح‌های سنتیِ ما جور در نمی‌آید، استادان به این نتیجه می‌رسند که سنت‌ها را قاتی‌اش کنند. نتیجه این می‌شود که دانش‌جو روی کاغذ آفتابه‌ای مسی طراحی می‌کند که لوله‌اش در برابر امواج ماکروویو مقاومت خوبی دارد! این‌ها شوخی نیست. نشت نشا (جستاری در پدیدهٔ فرار مغزها) نویسنده : رضا امیرخانی ناشر: قدیانی *** هوشنگ مرادی کرمانی یادتان نمیاد؟! نویسنده‌ی کتاب قصه‌های مجید که کیومرث پوراحمد با ساخت سریالش، مجید و قصه‌هایش را ماندگار کرد. این بار آقای نویسنده‌ی کرمانی، زندگی نامه‌ی خودش را نوشته ! نمیخواهید که لذت خواندن این کتاب را از دست بدهید؟ از متن کتاب : گفتم: می‌نویسم؛ شصت‌سالگی سنّ خوبی برای نوشتن زندگی‌نامه است. آن‌قدر جوان نیستم که بی‌تجربه باشم. پر و بال غرور جوانی‌ام ریخته. یک خرده باد کلّه‌ام خوابیده. یک ذره واقع‌بین و عاقل شده‌ام. هنوز هم نیاز به «خوانده شدن» دارم. آن‌قدر هم پیر نشده‌ام که حافظه‌ام دستم را نگیرد، و ترس و احتیاط و تواضع بی‌جا چوب لای چرخم نمی‌گذارد که دست ‌و بالم را ببندد. شصت‌سالگی سنّ خوبی است برای نوشتنِ “زندگی‌نامه‌ی خودنوشت”. نترس تا آن موقع می‌مانم. خواب دیده‌ام که می‌مانم. شما که غریبه نیستید نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی نشر: معین *** یک کتاب درباره‌ی صاحب شبکه‌ی ماهواره ای فارسی وان؛ کتاب حاضر در ۱۵ فصل تنظیم شده است و داستان زندگی مورداک و ارتباطش با کلمات زیر را برای ما تعریف می‌کند. کرودن / ویکتوریا /مدرسه گیلانگ / آکسفورد/ آمریکا/ سیدنی / کانبرا / کاوان/ لندن / تگزاس/ واشنگتن / فالکلند/ بوستون /حلقه کلارک / شیکاگو/ ۱۹۸۴ / هالیوود/آلیس آیلند/واپینگ/فلیت استریت/ ملبورن / دویلج / نیویورک /آسپن/سرزمین خورشید / اسپرینگ فیلد / استرالیا/ آسپن/آدلاید/امپراتوری شیطان / مورداک برای خیلی‌ها نامی آشنا نیست، اما نقش رسانه‌هایش در شکل‌گیری و انعکاس وقایع دنیای ما انکار نشدنی است. «روپرت مورداک؛ امپراتوری رسانه‌ای» داستان زندگی اوست؛ داستانی از رابطه رسانه، قدرت و سیاست. آن‌چه ویلیام شاوکراس با سبکی تقریبا ژورنالیستی و حکایتی لحظه‌به‌لحظه از زندگی مورداک در این کتاب بیان داشته، متعلق به بخش‌هایی از زندگی شخصی، خانوادگی و حرفه‌ای مورداک تا سال ۱۹۹۳ است. انجام کارهای بزرگ مورداک، او را به بازیگری در صحنه انقلاب اطلاع‌رسانی و صنعت گسترده ارتباطات تبدیل کرد. در واقع باید گفت همین صنعت باعث ایجاد قدرت جهانی وی شد. نویسنده : ویلیام شاوکراس مترجم : امیرحسین بابالار ناشر : نشر ساقی *** راجع به تکنولوژی اطلاعات، جنبه های اجتماعی اینترنت و انزوای اجتماعی میتوان مباحثی را در این کتاب یافت. موافقید بیشتر راجع به آن بدانیم؟ درباره‌ی اینترنت؛ جزء لاینفک زندگی ما جوان‌ها! ضمنا باید بگویم که؛ نویسنده‌ی کتاب برای بررسی پدیده اینترنت متاثر از نظر کیرکگارد درباره نشریات و روزنامه‌هاست. به اعتقاد او اینترنت نظام پایگانی را ویران می کند بی‌آن که جایگزینی برایش بیابد. در واقع اینترنت با هم سطح کردن پدیده هایی که پیش از این در نظمی پایگانی چیده شده بودند آشوبی پدید می آورد که در زمان و مکان محدود خوش آیند است اما در نهایت نگاه ما به عالم پیرامون را مختل می کند . وی همچنین بحث هایی مانند آموزش از راه دور حضور در عین غیبت و حضور و هویت مجازی را در کتاب مطرح کرده است.همین. درباره‌ی اینترنت نویسنده: هیوبرت دریفوس مترجم : علی فارسی نژاد ناشر: ساقی *** دختر جوان برای دخترم… منیره جان! نازنین مهربانم; جوانه زنده قلبم! ماه هاست که می خواهم برای تو، که مثل آبی آسمان و جاری آب ها هستی، حرف هایی را بنویسم; حرف هایی که در همین ماه ها در دل من جوشیده اند و در ذهنم شکل گرفته اند . ولی می بینم که این حرف ها، برای دل کوچک و مهربان تو، و برای ذهن صاف و روشن تو، سنگین و بزرگ است . مدتی منتظر ماندم تا تو به بلوغ ذهنی و رشد روانی بیشتری برسی . حرف هایی را که نمی توانم تخفیف بدهم، با انتظار بلوغ تو، به تاخیر انداختم… نامه های بلوغ نویسنده: علی صفائی حائری ناشر : لیله القدر *** «نوشته ها، با سفری که از مادرم جدا شدم آغاز شد؛ سفر از امان ــ شهری که در آن بزرگ شدم و بیشتر زندگی‌ام را در آن‌جا گذرانده بودم ــ به رام الله، شهری که در اشغال اسرائیل بود. سفری که قرار بود فقط شش ماه طول بکشد، به سفری برای همه‌ی عمر تبدیل شد. در رام الله زندگی کردم، کار کردم، عاشق شدم، ازدواج کردم و صاحب یک مادر شوهر شدم.» این ها یادداشت‌های روزانه سال‌های ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۴ سُعاد امیری است؛ یک فلسطینی مسلمان‌زاده. “کاپوچینو در رام الله” یا همان متن کوتاه‌شده‌ی کتاب “شارون و مادر شوهرم” ؛ شرحی از زندگی روزمره‌ی اوست در شرایط اشغال و رویارویی مداوم با ماموران و سربازان اسرائیلی که با وقایع مهم سیاسی‌ای همزمان شده.. کاپوچینو در رام الله نوشته‌ی :سعاد امیری ترجمه‌ی : لیلا حسینی ناشر : روایت فتح *** «راضیه تجار» درباره این رمان خود می گوید: «اقاقیا» که خیلی هم دوستش دارم. موضوعش مظلومیت زن و در ارتباط با تهران قدیم است. ۱۰ سال پیش به چاپ رسید. این رمان طرفدار زیاد پیدا کرد. حتی خانمی از امریکا آمده بود ایران، البته ایرانی‌الاصل بود و چیزی حدود ۴۰ سال در امریکا سکونت داشت و آنجا در دانشگاه هم تدریس می‌کرد. از من اجازه خواست تا رمان را ترجمه کند و بخشی از آن را هم در دانشگاه برای تدریس استفاده کند. ‌‌ ‌‌ کوچه اقاقیا نویسنده : راضیه تجار نشر: سوره مهر *** به روایت همسر: شبِ رفتن، توی خانه کوچکمان، آدم های زیادی برای خداحافظی و بدرقه جمع شده بودند. صد و چند نفری می شدند. عباس صدایم کرد که برویم آن طرف، خانه‌ی سابقمان. از این خانه جدیدمان، که قبل از اینکه خانه ما بشود موتورخانه پایگاه بود، تا آن یکی راه زیادی نبود. رفتیم آن جا که حرف های آخر را بزنیم. چیزهایی می خواست که در سفر انجام بدهم. اشک همه پهنای صورتش را گرفته بود. نمی خواستم لحظه رفتنم، لحظه جداشدنمان تلخ شود. گفت «مواظب سلامتی خودت باش، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم …» این را قبلا هم شنیده بودم. طاقت نیاوردم. گفتم «عباس چه طوری می توانم دوریت را تحمل کنم؟ تو چه طور می توانی؟» هنوز اشک های درشتش پای صورتش بودند. گفت «تو عشق دوم منی، من می خواهمت؛ بعد از خدا. نمی خواهم آن قدر بخواهمت که برایم مثل بُت شوی.» آسمان خلبان عباس بابایی به روایت همسر شهید نوشته : علی مرج ناشر : روایت فتح پدر عید می‌آید و عید دیدنی و جمع شدن فامیل و نزدیکان دور هم !جمع شدنی که شاید عادی شده این روزها ؛ طوری که حتی قدر این دور هم بودن‌ها را نمی‌دانیم!قدر چیزهایی که داریم و حواسمان بهشان نیست.حرف؛ حرف معرفی یک کتاب است برای قدر دانستن از همین نعمت‌های گوشه کنارمان؛کتاب “آرامبخش دلها” ترجمه کتاب “مسکن الفؤاد عند فقد الأحبه و الأولاد” از تألیفات شهید ثانی.مطالب کتاب مجموعه نقل‌هایی است در خصوص صبر بر مصیبت و از دست دادن نزدیکان .کتاب این طور شروع می‌شود:«ای عزیز آیا می‌دانی این کتاب را چه کسی ترجمه کرده و در مقابل تو قرار داده است؟!پدری که دختر دوازده ساله خود را با لطافت زبانزدی که داشت از دست داد و زخمی عمیق بر قلبش نشست»و چند خط پائین‌تر این‌گونه امضاء‌ شده بود:شیخ عبدالحمید واسطیمشهد مقدس رضوی  آرامبخش دلهاشب میلاد پیامبر اعظم،‌ سال۱۴۳۰قمری، ۱۷ روز پس از درگذشت فاطمه واسطی، دختر عزیز و مؤمنه‌امناشر: موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام *** واقعا لازم است برای همچین کتابی معرفی نوشت؟از متن کتاب همین یک نامه بس است : نامه بیستمعزیز من!فردا، یک بار دیگر، سالروز ازدواج ماست، و من که اینجا نشسته ام و صبورانه خط مینویسم و هنوز هیچ پیشکش کوچکی برای تو تدارک ندیده ام؛ اما این تنها مساله ای است که هرگز، به راستی هرگز مرا نگران نکرده است، و نیز نخواهد کرد. نگران، نه؛ اما غمگین، البته چرا.این، در عصر نفرت انگیز شیئی شدن محبت و عشق، معجزه ای است که ما- من و تو- خوشبختی مان را، نه تنها بر پایه پول، بل حتی در رابطه با آن نساخته ایم؛ که اگر چنین کرده بودیم، چندین و چند بار، تاکنون، می بایست شاهد ویران شدن شرم آور این بنا بوده باشیم…و چقدر تاسف انگیز است ویران شدن چیزی که خوب بودنش را مومنیم.و کیست که در میان ما که نداند این معجزه حذف پول به عنوان حلال مشکلات، تنها به همت والا، گذشت بی نهایت، بلندنظری و منش بزرگوارانه تو ممکن گشته است؟  چهل نامه‌ی کوتاه به همسرمنویسنده: نادر ابراهیمیناشر: روزبهان *** کودکان هم تصمیم می‌گیرند.کودکان هم با تنش در شرایط مواجه میشوند.شما مگر پدر یا مادر نیستید؟!اصلا می‌خواهید به کودکانتان کمک کنید؟باور دارید یا ندارید؛ حل خلاقانه مسایل یک مهارت است.آن را یادبگیرید و به کودکانتان آموزش دهید.کتاب حاضر این‌گونه به شما کمک می‌کند:۱٫ چرا حل خلاق مسایل برای کودکان ؟۲٫ چگونه باید حل خلاق مسایل را به کودکان یاد داد؟۳٫ چگونه ممکن است این کتاب را به کار ببرم؟  خلاقیت کاربردی برای نوجوانان و بزرگسالاننوشته: باب ابرلی، باب استانیشمترجم: دکتر حسن‌ قاسم‌زادهناشر : دنیای نو *** حتی اگر کسی صدای آرام و باطمأنینه‌ی حضرت آیت الله جوادی آملی را نشنیده باشد این جملات که ابتدای بحث ایشان درباره‌ی جایگاه زن دراسلام است، آرامش ایشان را به خواننده منتقل می‌کند.حال که موضوع کتاب راجع به مخلوقی است که خدای متعال او را در کلام خویش مایه‌ی آرامش معرفی کرده.بنده که این کتاب را خوانده‌ام و دارم این چند خط را می‌نویسم فکر میکنم، ما مردها اگر بخواهیم راجع به زن‌ها بیشتر بدانیم، برایمان لازم است که فلسفه خالق را در این مورد بدانیم .کما این که حدیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام : «عقول النساء فی جمالهن وجمال الرجال فی عقولهم – عقل زنان در جمال ایشان است و جمال مردان در عقل ایشان» به بهترین وجه در این کتاب شرح داده شده و … از متن کتاب : هر موجودى مظهر نامى از نامهاى الهى است، زیرا خلقت که از اوصاف فعلى خداست نه از اوصاف ذاتى وى، عبارت است از تجلى خالق در چهره مخلوقهاى گوناگون …. زن در آینه جمال و جلال الهیحضرت آیت الله جوادی آملیناشر : اسراء *** مادر زن شکست‌خورده زنی نیست که از زن‌بودن خود ناراحت است بلکه از من بودنش شکست خورده است. در این حال است که خود را چنین تحلیل می‌کند که برده‌ای هستم در چنگال مرد و باید با کار خود زندگی او را بسازم که مرد از زندگیش تمتع گیرد. اگر تحلیل زن در زندگی ‌چنین شد، خود را آن مَن می‌داند که در من شدن شکست خورده و لذا خود را کلفتِ همسر و فرزندانش حس می‌کند. در حالی که زن وقتی در وجود اصیل خود قرار داشته باشد، به چیزی ماوراء قدرت نظر می‌کند، جاروب‌کردن و تیمارکردن کودکان را عین زندگی می‌بیند. برعکسِ زن شکست‌خورده که چه در درون خانه کار کند، چه بیرون خانه، خود را کلفتی می‌داند که محکوم به بیگاری است. با این مَن شدن هر چه می‌کند از احساس شکست خارج نمی‌شود، چون در حقیقت منِ خود را در مقابل منِ مرد قرار داده است.  زن، آن‌گونه که باید باشدنویسنده : اصغر طاهرزادهناشر : لب‌المیزان *** تربیت کودکان و نوجوانان، از مباحث مهم اخلاق اجتماعی و اسلام است که در منابع اسلامی، راهکارهای آن متناسب با زمان و مکان، تبیین و ارائه شده است. کتاب تربیت کودک نگارش یافته در سالهای پیش از انقلاب است که با عنایت به آیات و روایات و نظریه های علمی، مسائل اخلاقی و تربیتی کودک را مورد بررسی و تحقیق قرار داده است. نقش معلم، تشویق و پاداش، سرمایه های مادی و معنوی، ترس، اعتماد به نفس، رهبری نیروها در پرتو عقل، مدرسه یا خشتی که از اول کج نهاده اند، عقل و عاطفه، و از مادری تا وزارت از مباحث این کتاب است.  تربیت کودک در جهان امروزنویسنده : احمد بهشتیناشر : بوستان کتاب *** آیا من وشما به این فکر میکنیم که ممکن است در برخورد با مسایل مختلف زندگی در این دوران، فاقد توانایی های اساسی و اصطلاحاً مهارت های لازم برای آن ها هستیم ؟آیا به همین سبب نیست که در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر و چه بسا تسلیم شده ایم؟آشنایی با مهارت های زندگی، تلاشی برای بهتر زیستن است با بهره گیری از اصول روان شناسی و مشاوره و هم چنین استفاده از تجربه های گوناگون.این که چگونه شکنندگی را از خود دور ساخته و به مسایل زندگی به عنوان معماهای قابل حل نگاه کنیم.قادر باشیم تا دانش ، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانایی های واقعی و عینی تبدیل کرده و از نیروی وجودی در جهت شادابی و شادکامی و ایجاد زندگی مثبت برای خود و دیگران بهره بگیریم. مهارت های زندگینویسنده: دکتر حسین خنیفر (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران) و دکتر مژده پور حسینیناشر : هاجر *** این یک خبر پزشکی نیست!یک خبر فرهنگی پزشکی است. یک کتاب منتشر شده با عنوان کتاب جامع سلامت خانواده که در کتابخوانه‌های عمومی در دسترس شماست.این کتاب حاوی اطلاعات پزشکی به زبانی بسیار ساده، گویا و درعین حال کامل و جامع است.لازم به ذکر است :۱۷ تن از استادان دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی بر مطالب و محتوای علمی این کتاب نظارت داشته‌اند. «بخش اول کتاب «زندگی سالم» نام دارد و شامل مباحثی چون عادت‌های درست در زندگی، راهنمایی درباره تغذیه، ورزش، کنترل وزن و فشار عصبی است.بخش دوم کتاب «بیماری‌ها و نگرانی‌های شایع در مراحل مختلف زندگی» نام دارد و به مراحل مختلف حیات، از دوران شیرخوارگی و رشد تا سنین بزرگسالی می‌پردازد. در سومین بخش کتاب « علایم و نشانه‌های بیماری ها» برای شناخت بهتر علت‌های احتمالی برخی از بیماری‌های عمومی که قادر به شناسایی نیستند، معرفی شده اند. در بخش «کمک‌های اولیه و مراقبت‌های اورژانسی»: اطلاعات جامعی درباره بسیاری از آسیب‌های جزئی، همچنین فوریت‌های بهداشتی که ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد، ارایه می‌ شوند. در بخش‌های «بیماری‌ها و اختلالات» و «آزمون‌ها و تدابیر درمانی» نیز علاوه بر معرفی بیماری‌های مختلف، نشانه‌ها، راه‌های درمان، داروهای مرتبط با آن، جداول و آزمون‌های رایج ارزیابی سلامت و شناخت بیماری‌ها نیز آورده شده است. در بخش داروشناسی مباحثی درباره تمامی داروها، عوارض جانبی و طریق مصرف موثر هر یک از آن‌ها ارائه شده است. کتاب جامع سلامت خانوادهتالیف : اسکات سی.لیتینمترجمان : توسط دکتر مهدی نصر اصفهانی، دکتر آزاده بستانی، دکترعلیرضا عزیز آهاری و دکتر محمد رضاییانناشر : تیمورزاده *** مادربزرگ بی بی، نن جون، مادر جان، عزیز ؛با هر کلمه‌ای که مادربزرگتان را صدا می‌کنید فرقی نمی‌کند!توقع ندارید که مادربزرگتان بلند شود بیآید کتابخانه‌ی عمومی یک کتاب امانت بگیرد!شما که می‌توانید و ماشا الله اهل کتاب و کتابخانه هم هستید، یک کتاب امانت بگیرید و ببرید و بنشینید پیش پایش تا با صفای دلش برایتان بخواند .بقیه‌ی فامیل را هم جمع کنید.مطمئن باشید به عاقبت به خیری که از خدا برایتان می‌طلبد می‌ارزد .تازه آخر سر قربان صدقه‌تان همه‌تان هم می‌رود.صاحبیه و مفردات و هزلیات و نصیحة الملوک و الجواب و مجالس پنج‌گانه و رساله در عقل و عشق “استاد سخن” را نمیگویم‌ها !منظورم “کلیات سعدی ” است که همین جا توی کتابخانه‌های عمومی در دسترس همه است و خدای نکرده دارد خاک می‌خورد! هدایت الله بهبودی آدم بی سر و صدایی است.این را از مقدمه‌ای که بر چاپ جدید کتابش نوشته می‌توان فهمید:«سفر حج، برای من، غیر از نوشته‌هایی که بر صفحه دل ماند کتاب سفر به قبله را هم به همراه آورد. این کتاب فقط یک بار روی چاپخانه را دید؛ نه من پیگیر چاپ دوباره آن بودم و نه حوزه هنری روالی برای تجدید چاپ داشت. ماند تا امروز و این دوره که موها یکی در میان سیاه و سفید شده و به گذشته بیشتر چشم دوخته می‌شود تا آینده.» در صفحه بیست و سه این کتاب شصت و پنج صفحه‌ای می‌خوانیم: «مغرب بود که برای نماز جماعت جذب جمعیت شدیم. روزی ۵ بار مسجد پیامبر مثل آهن‌ربایی براده‌های مسلمان را به سوی خود می‌کشد. صف نمازخوان‌ها صحن و شبستان را ـ اگر بشود این اسم‌ها را به این مکان نسبت داد ـ خط‌کشی کرده بودند. باتوم ‌به ‌دست‌های سعودی با کلاه‌کاسک سفید مسلسل و بعضا به همراه ماسک ضد شیمیایی سیخ شده بودند در اطراف آن، حتی توی قبرستان بقیع.» سفر به قبلهنویسنده : هدایت الله بهبودیناشر : سوره مهر *** پدربزرگ این کتاب شامل هفتصد نکته از : رهنمادها، تذکرات و هشدارها در مباحث حدیثی، اخلاقی، تاریخی شرح حال بزرگان و … است، که طی پانزده سال توسط آقای محمدحسین رخشاد جمع آوری شده است. کتابی برای پدربزرگ ها که فامیل را دور هم جمع کنند و لابه لای خواندنش ، خاطرات و تجربه‌های خودشان را هم برای کوچک‌ترها نقل کنند. در محضر بهجت نویسنده: محمد حسین رخشادناشر: موسسه فرهنگی سماء *** از متن کتاب: ماه رمضون بود، حاجی برای سرکشی رفته بود سمت “بَرکُهنَک”، وقتی برگشت خمینی شهر اذان مغرب رو گفته بودن، اما حاجی افطار نکرد، حالش خیلی بد بود، گفت: رفتم تو یه روستایی که چهل، پنجاه نفر بیشتر جمعیت نداشت. این ها شاید فقیرترین آدم های منطقه بودن، تو کپرهاشون هیچی برای خوردن نبود، همه هم روزه بودن! حاجی تو اون گرما، با زبون روزه رفته بود و اومده بود، گفتم: حاجی! حالا بیا افطار کن، بعد یه فکری می کنیم. گفت: نه، محمود! همین الآن غذای آماده و برنج و آرد و روغن بردار. با علی داستانی برید به این ها برسونید، تا امشب غذا بهشون نرسه من افطار نمی کنم. محمود! هیچی نداشتن. واقعاً هم رفتیم و برگشتیم حاجی افطار نکرده بود. وقتی مطمئن شد غذا رو بهشون رسوندیم روزه اش رو باز کرد. روستاشون از جاده دور بود و ماشین نمی تونست بره، به یه مصیبتی رسیدیم به روستا، من خودم دیدم که پیرزنه داره نون خالی می خوره، هیچی نداشت، هیچی! اکثراً این جوری بودن. بعد از اون شب هم رفتم براشون شیرخشک و کنسرو بادمجون و تن ماهی و آرد و برنج و روغن گرفتم و فرستادم تا اورژانسی به این ها مواد غذایی برسه. بعد هم حاجی رفت باهاشون صحبت کرد و راضیشون کرد که کپرهاشون رو بیارن لب جاده تا بتونیم بهشون برسیم  تا خمینی شهر؛ روایت زندگی مجاهدانه‌ی حاج عبدالله والیناشر : موسسه جهادی