نه به عاشورا رسیدیم و نه راه به اربعین بریم
و ما را که راه حرم نیست به کجا پناه بریم؟ ما را که شوق راهی سفر تو شدن نیست به چه شوقی زنده بمانیم؟ ما را که دل هایمان به سوی تو پر میکشد و راه بر پاهایمان بسته است چگونه حسرت به دل نمانیم؟ ما را که چمدان خالی به دست نشسته و آن را با اشک چشم پر میکنیم راهی برای جا گرفتن در گوشه حرمت نیست؟ ما که گله یک ساله جمع کرده ایم تا در زمانش عقده دل را پیش شما بگشائیم و حالا که زمانش رسیده امکانش نرسیده شکوه پیش که بریم؟ امید شفاعت از که داشته باشیم که شما هم دیگر برات حرم نمی دهی! نه به عاشورا رسیدیم نه راه به اربعین بریم(بردیم) در توصیف ما همین کافی است! دل هایمان شکست و اشکمان جاری شد همین کافی است که میگویند جواب سلام چشم های گریان را حتی شده از دور میدهی :أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین انتهای پیام/فاطمه بی خوابی آرانی
https://tavoosebehesht.ir/node/5030
افزودن دیدگاه جدید