حج ناتمام
آیا عدم وجود نکوهش خواص در تاریخ؛ دلیلی بر عدم اشتباه در رفتار آنان است؟ نکته قابل تأمّل این که در بسياري از موارد براي اين كه نخبه¬ها را در چنين وقايع مهمي معذور نشان دهند به بیماری جسمي آنان اشاره مي¬كنند و نه تنها در مورد ابن عباس كه در مورد خواص ديگر مانند؛ محمد بن حنفيه، عبدالله بن جعفر و جابر بن عبدالله انصاري مطرح شده است. متن نخبگان جامعه نیز بخشی از فرهنگ آن جامعه بوده و بسياري از اين نخبگان جامعه ممكن است به خاطر پیری و بیماری در اواخر عمر در برخی حوادث حضور نداشته باشند اما در دوره¬ای كه انتظار ياري از آنان مي¬رفته است، نمی¬توان این مساله را بهانه قرار داد.(26) به گفته مورخان بسیاری، ابن عباس در واپسین روزهای زندگی خویش نابینا شده بود و سعید بن جبیر او را راهنمایی می¬کرد.(27) ممکن است این کم سویی چشم تا نابینایی پیش رفته باشد و آن گونه که از گفتار ابن قتیبه برمی¬آید، این کم سویی در اواخر دوران معاویه آغاز شده بود و چشم¬های سه تن از یک نسل کم سو بود؛ عبدالله بن عباس، عباس بن عبد المطلب و پدر او عبد المطلب بن هاشم. از این رو معاویه به ابن عباس گفت: شما بنوهاشم از ناحیه چشم بیمار می¬شوید و ابن عباس گفت و شما بنو امیه دلتان بیمار می¬شود.(28) و مسعودی آورده است ابن عباس به سبب گریه بر علی، حسن و حسین بینایی اش را از دست داده بود.(29) دیدگاه ابن عباس نیز با تمایز به قیام امام شبیه دیدگاه محمدبن حنفیه است ولی با رنگی سیاسی، که شخصیت این افراد را به عنوان نخبگان سیاسی مورد توجه قرار می دهد. ابن اعثم می گوید آن روزها وقتی ابن عباس شنید حسین(ع) به مکه آمده و می¬خواهد به عراق برود، به مکه نزد امام آمد و گفت، بین مردم شایع شده که به عراق می¬روی؟ چه می¬خواهی بکنی؟ امام گفتند، در این روزها به خواست خدا تصمیم دارم چنین کنم. ابن عباس گفت تو را به خدا قسم رفتنت به سوی قومی بروی که فرماندار خود را کشته باشند و منطقه را در دست گرفته باشند و دشمنانش را بیرون کرده باشند، درست و به جاست. ولی اگر تو را دعوت کرده¬اند و والی هم¬چنان بر آنان مسلط است و بیت المال به سوی آنان سرازیر است، تو را به جنگ فرا می-خوانند. می¬دانی که عراق سرزمینی است که پدر و برادرت را در آن جا کشتند، عموزاده ات هم آن جا شهید شده، مردم هم با یزید بیعت کردند و در شهر هم عبیدالله بن زیاد فرمان می¬دهد، مردم هم امروز برده درهم و دینارند، بیم آن دارم که کشته شوی، از خدا پروا کن و در همین حرم خدا بمان.(30) نتیجه؛از پیشنهادهای ابن عباس مشخص می¬شود که او در بالاترین سطح امور سیاسی و به عنوان یک مشاور عالی همیشه نقش داشته است. اما آیا به نظر شما او اشتباه کرده است یا خیر؟ ... [26] این تحقیق در صدد اتهام زني و يا شبه افكني نیست بلكه تحقيقي علمي در جهت باز شناسي واقعيت است( نشان دادن واقعیت به دور از تعصب) [27] . عبدالله، مامقانی، تنقیح المقال، تهران، المرتضویة، ج2، ص 191. شمس الدین ذهبی می نویسد: «اگر ابن عباس مدعی خلافت می شد، به خاطر نابینایی، مردم با وی بیعت نمی کردند.» شمس الدین ذهبی، همان، ج3، ص 356.نیز در اخبار آمده: «ابن زبیر در مکه بر بالای منبر سرگرم خواندن خطبه بود و ابن عباس نیز پای منبر همراه مردم نشسته بود.او گفت: در اینجا مردی حضور دارد که خداوند قلب او را همانند چشمش کور کرده است! ابن عباس به راهنمای خود ابن جبیر گفت: صورتم را به سوی ابن زبیر برگردان و کمی مرا بلند کن. و ابن عباس چشمانش کم سو شده بود». ر.ک: محمد تقی تستری، همان، ج6، ص 470؛ ابن ابی الحدید، همان، ج20، ص 130 و 134؛ شمس الدین ذهبی، همان، ج3، ص 354. [28] . ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 589. [29] . علی بن حسین بن علی مسعودی، ج 3، ص 108. [30] . محمد بن علی ابن اعثم کوفی، همان، ج5، ص 27؛موفق احمد مکی خوارزمی، همان، ج1، ص 281. پژوهشگر: وحید متشکر انتهای پیام/14
https://tavoosebehesht.ir/node/5303
افزودن دیدگاه جدید