حج ناتمام
سوال؛ آیا محمد حنفیه، حسنین علیهم السلام را امام می دانست یا خلیفه وقت؟ نکته؛ با روی کار آمدن جریاناتی نامتوازن و ناهمگون با مکتب اصیل اسلامی بعد از رحلت رسول مکرم اسلام، عده ای بر این عقیده شدند تا نظام خلافت را از سیادت و رهبری امامت الهی جدا سازند، از این رو چه بسیار خواص و عوام از جامعه اسلامی که امامان شیعه و فرزندان رسول خدا (ص) را از علمای ابرار و برتر زمانه خود دانسته ولی در مقام رهبری و خلافت، شأنیتی برای ایشان قائل نبودند. متن دیدگاه محمد پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه از سوی مورخان متفاوت گزارش شده است. ابن خلدون می¬نویسد که معترضان به صلح نزد محمد رفته و پنهانی با او بیعت کردند تا هر وقت ممکن شد خواهان خلافت شود و او نیز برای هر شهری مردی را معین کرد.(11) در حالی که ابن سعد آورده محمد از همکاری با معترضان خودداری کرد و موضوع را با برادرش حسین(ع) در میان گذاشت.(12) ابن عساکر نیز گفته ابن سعد را تأیید کرده است.(13) ابن کثیر هم نوشته است وقتی شورشیان مدینه در زمان خلافت یزید از محمد خواستند تا همراه آنان بجنگد، او امتناع کرده است. از او پرسیدند پس چگونه همراه پدرت جنگیدی؟ گفت مانند پدرم را بیاورید تا همراه او جنگ کنم.(14) به اعتقاد شیعه محمد پس از عاشورا بر این باور بود که امامت از آن علی بن حسین(ع) است. در منابع در این باره از زبان صادقین (ع) گفتگویی میان امام سجاد(ع) و محمد بن حنفیه نقل شده است. پس از آن که آن دو نزد حجرالاسود رفتند و از آن داوری خواستند و حجر به جانشینی زین العابدین(ع) گواهی داد و محمد امامت آن حضرت را پذیرفت.(15) نویسندگان شیعه، سند این روایت درست دانسته و بر ایمان محمد و اعتقاد او به امامت امام سجاد(ع) باور دارند.(16) واکنش محمد حنفیه در برابر حوادث پس از عاشورا نیز اهمیت ویژه ای دارد. او با ابن زبیر مخالفت کرد و با او همکاری نکرد. وقتی خبر قیام مختار به ابن زبیر رسید، او محمد حنفیه را دستگیر کرد و از وی خواست تا با او بیعت کرده و مطیعش باشد. محمد گفت: اگر مسئله خلافت مطرح باشد، من از تو به این عهد سزاوارترم.(17) محمد و ابن عباس از بیعت با ابن زبیر خودداری کرده، از مکه به طائف رفتند.(18) کیسانیه معتقد به امامت محمد حنفیه بودند و این گونه احتجاج میکردند که علی(ع) در جنگ جمل پرچم را به او سپرده است.(19) مختار نخستین کسی بود که مردم را به امامت او فرا خواند.(20) در گزارشی آمده است که او پس از مرگ ابن عباس، در ایله سکونت گزید و در همان جا درگذشت.(21) برخی مکان مرگ او را طائف یا مدینه دانستند.(22) شیخ عباس قمی هر سه قول را بدون ترجیح نقل کرده است.(23) زمان درگذشت او را سال های 81 یا 82 قمری در سن 65 سالگی دانسته اند.(24) نتیجه؛ شبهات و چالش های فراروی خواص در جامعه اسلامی ، چنان فضا و جو جامعه اسلامی را بر علیه مقام ولایت و امامت الهی غبار آلود می کند، که تشخیص حق از باطل را بسیار مشکل می سازد، از این رو با اطمینان تام و تمام، ادعا و لاف بر اینکه اگر ما در آن زمانه حضور می داشتیم حتما طرفدار حق واقعی می بودیم ، نادرست و غیر واقعی مینماید. [11] . عبدالرحمان بن محمد ابن خلدون، همان، ج 3، ص 215-216. [12] . محمد بن سعد، همان، الطبقه الخامسه، ج 1، ص 439. [13] . حافظ، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، موسسة المحمودی للطباعة والنشر،1398ه ق، ج 14، ص 205. [14] . ابن کثیردمشقی ،همان، ج 8، ص 233. [15] . محمدبن یعقوب، کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1388ق، ج 1، ص 348. [16] . خویی، معجم رجال الحدیث، قم، مدینة العلم، ج 17، ص 55-56. [17] . مطهر بن طاهر مقدسی، همان، ج 6، ص 20. [18] . ابن قتیبه دینوری، همان، ص 264 و 309. [19] . مطهر بن طاهر مقدسی، همان، ج 5، ص 131. [1] . محمد بن حسن، طوسی، اختیار معرفت الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، ج 1، ص 342. [20] . ابن قتیبه دینوری، همان، ص 309. [21] . علی بن حسین بن علی مسعودی، همان، ج 3، ص 116. [22] . عباس قمی، منتهی الآمال، قم، دلیل، 1379، ج 1، ص 186. [23] . احمد بن یحیی بلاذری، همان، ج 2، ص 201 و ج 3، ص 295. پژوهشگر: وحید متشکر انتهای پیام/14
https://tavoosebehesht.ir/node/5321
افزودن دیدگاه جدید