چرا «ميراث آلبرتا2» مستند تاثيرگذاري است؟

<p>گرچه امروز بيان اين گزاره دير است و بي‌تاثير، اما با وجود از دست دادن فرصت تماشاي «ميراث آلبرتا2» در اكران‌ خصوصي پيش از آغاز جشنواره و همچنين تك نمايشش در بخش خارج از مسابقه فجرِ سي‌ويكم، حالا و بعد از تماشاي «ميراث آلبرتا2» در آغاز اكران‌هاي دانشگاهيش بايد- هرچند دير- بر اين نكته تاكيد كنم كه راه نيافتن اين فيلم به بهانه‌ي نسبت كارگردان جوان‌ش با رئيس سازمان سينمايي- يا هر بهانه‌ي واهیِ ديگري- يكي از بي‌انصافي‌هاي بزرگ هيئت انتخاب آخرين جشنواره فجر در حق يكي از پربيننده‌ترين مستندهاي چند سال اخير سينماي بود و بايد از سوي جبهه انقلاب مورد توجه بيشتري قرار مي‌گرفت و همان زمان به اين موضوع پ
متن خبر

گرچه امروز بيان اين گزاره دير است و بي‌تاثير، اما با وجود از دست دادن فرصت تماشاي «ميراث آلبرتا2» در اكران‌ خصوصي پيش از آغاز جشنواره و همچنين تك نمايشش در بخش خارج از مسابقه فجرِ سي‌ويكم، حالا و بعد از تماشاي «ميراث آلبرتا2» در آغاز اكران‌هاي دانشگاهيش بايد- هرچند دير- بر اين نكته تاكيد كنم كه راه نيافتن اين فيلم به بهانه‌ي نسبت كارگردان جوان‌ش با رئيس سازمان سينمايي- يا هر بهانه‌ي واهیِ ديگري- يكي از بي‌انصافي‌هاي بزرگ هيئت انتخاب آخرين جشنواره فجر در حق يكي از پربيننده‌ترين مستندهاي چند سال اخير سينماي بود و بايد از سوي جبهه انقلاب مورد توجه بيشتري قرار مي‌گرفت و همان زمان به اين موضوع پرداخته مي‌شد.           گرچه امروز بيان اين گزاره دير است و بي‌تاثير، اما با وجود از دست دادن فرصت تماشاي «ميراث آلبرتا2» در اكران‌ خصوصي پيش از آغاز جشنواره و همچنين تك نمايشش در بخش خارج از مسابقه فجرِ سي‌ويكم، حالا و بعد از تماشاي «ميراث آلبرتا2» در آغاز اكران‌هاي دانشگاهيش بايد- هرچند دير- بر اين نكته تاكيد كنم كه راه نيافتن اين فيلم به بهانه‌ي نسبت كارگردان جوان‌ش با رئيس سازمان سينمايي- يا هر بهانه‌ي واهیِ ديگري- يكي از بي‌انصافي‌هاي بزرگ هيئت انتخاب آخرين جشنواره فجر در حق يكي از پربيننده‌ترين مستندهاي چند سال اخير سينماي بود و بايد از سوي جبهه انقلاب مورد توجه بيشتري قرار مي‌گرفت و همان زمان به اين موضوع پرداخته مي‌شد.«ميراث آلبرتا1» با وجود تمام مشكلات روايي‌اش- كه براي دومين تجربه يك مستندساز جوان كاملا قابل اغماض‌اند-  به گواه اکران‌های گسترده دانشگاهی‌ش و همچنین بازخوردهای مختلف و وسیع‌ش از سوی رسانه‌ها و دانشجویان و حتی شبکه‌های آن‌ور آبی، پربیننده‌ترین مستند چند سال اخیر سینمای ایران بود و از این حیث یکی از مهم‌ترین مستندهای دهه‌ی اخیر. حالا اما با گذشت یک سال از نمایش فیلم اول، «میراث آلبرتا2» که در واقع پیگیری همان دغدغه‌ی فرار مغزها- مهاجرت نخبگان- در کشورهای اروپایی‌ و در بین دانشجویان مهاجرت کرده است علاوه بر اینکه تمام نقاط قوت نسخه‌ی اول را با خود به همراه دارد، در تمام فاکتورها چندگام از فیلم اول جلوتر هم هست. چه در بحث‌های «تکنیکی» و «فرمی» و چه در عمق بخشیدن و اثرگذار کردن خود «مسئله‌ی فیلم»؛ «مسئله‌ی مهاجرت نخبگان». یک: مسئله‌ی «تکنیک» و «جذابیت» مهم‌ترین نکته‌ای که در مواجهه با «میراث آلبرتا» آن را از دیگر مستندهای سال‌های اخیر ایران متمایز می‌کند و قابل بررسی، دغدغه‌ایست که سازندگانش نسبت به «جذابیت» داشتن فیلم‌شان و رعایت اصول «تکنیکی» دارند. به جرئت باید اعتراف کرد که ساخته‌ی جدید «حسین شمقدری» و همکاران‌ش از نظر رعایت و توجه به اصول اساسی فیلم/مستندسازی جزو بهترین ساخته‌های چند سال اخیر سینمای ایران حتی در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های سینمایی پرسر و صداست. توجه نسبتا بالای سازندگان «میراث آلبرتا» به کیفیت و اصول تصویربرداری، ریتم و تمپوی کار، جزئیات تدوین اثر و علاوه بر این‌ها سفارش موسیقی ارژینال به یکی از معتبرترین آهنگسازان ایران- علیرضا کهن‌دیری- در نهایت این فیلم را به یک اثر جذاب و پرکشش در قیاس با کلیت فیلم‌های سینمای ایران تبدیل کرده است، حتی نه فقط در قیاس با آثار سینمای مستند. برای درک بهتر این مضمون دقت کنید به این نکته‌ی مهم که در اولین اکران دانشگاهی «میراث آلبرتا» در دانشگاه شریف بیش از 2500 دانشجو با خرید بلیت 3000تومانی به دیدن این فیلم آمدند، اتفاقی که می‌توان با قطعیت گفت در شرایط مشابه برای هیچ‌کدام از فیلم‌های سینمایی جنجالی هم رخ نخواهد داد. اینکه در دانشگاه‌های مختلف کشور چندین هزار نفر از دانشجویانی که بهترین فیلم‌های روز دنیا را غالبا «مجانی» در اختیار دارند بابت دیدن یک «مستند» حاضرند حتی بلیت 3000تومانی بخرند حتما ریشه در «جذابیت» بالایی دارد که «میراث آلبرتا» برای «مخاطب هدف»‌ش، دانشجویان، دارد و یکی از علل این «جذابیت» علاوه بر «سوژه‌یابی» و «محتوای» دقیق فیلم قطعا ربط مستقیم و غیرقابل کتمانی در رعایت اصول «فرمی» و «تکنیکی» دارد. متاسفانه این مسئله‌ی بدیهی چیزی‌ست که سال‌هاست کارگردانان پرمدعای وطنی از رعایت آن عاجزند. اینکه یک فیلم ایرانی وقتی قرار است مخاطب را مجاب کند تا دست از دیدن فیلم‌های روز دنیا با کمترین قیمت در خانه بردارد و خود را به زحمت بیندازد و چندبرابر هزینه کند و به سینما برود، باید جز اینکه «ایرانی» باشد و «وطنی»، حداقل تمام اصول «تکنیکی»- و نه حتی «فرمی»- را رعایت کرده باشد. کسانی که فیلم‌های آخرین جشنواره فجر را دیده‌اند به طور مثال به یاد بیاورند «چه خوبه برگشتی» استاد! مهرجویی یا «گام‌های شیدایی» حمید بهمنی یا «آفتاب، مهتاب، زمين» علی قوی‌تن یا «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» محمدهادی کریمی یا..... را تا متوجه شوند منظور از رعایت نکردن اصول حداقلی و بدیهیِ «تکنیک» یعنی چه و اینکه حتی مخاطبی که وظیفه‌ی شغلی‌ش دیدن فیلم‌های جشنواره است قادر به تحمل یک اثر پرخرج سینمایی نیست چه معنایی دارد. دیدن این فیلم‌ها با خرج‌های میلیاردی قاعدتا همان مسئله‌ایست که ارزش «میراث آلبرتا» و «کشش» و «جذابیت» و «مخاطب‌پسندی»‌اش را در منظر هر بیننده‌ی منصفی چندین برابر خواهد کرد. دو: مسئله‌ی «مسئله»! مسئله‌ی دیگری که در تحلیل موفقیت و اثرگذاری «میراث آلبرتا2» باید به آن توجه کرد این است که خوشبختانه سازندگان اثر دست روی «سوژه»ای گذاشته‌اند که خودشان بطور مستقیم با آن مواجه بوده‌اند، کاملا با آن آشنا هستند و این پدیده(مهاجرت نخبگان) واقعا به «دغدغه»‌ی جدیِ خودشان تبدیل شده و برایشان تبدیل به یک «مسئله» شده است. تیم اصلی سازنده‌ی «میراث..»- شمقدری، اخوان، مددی- دانشجویان سابق دانشگاه صنعتی شریف‌اند و این نشان می‌دهد که خودشان به نزدیک‌ترین و جدی‌ترین حالت ممکن پدیده‌ی مهاجرت نخبگان را لمس کرده‌اند و پیش از تصمیم برای ساخت فیلم‌شان دقیقا می‌دانسته‌اند که مشکل چیست و کجاست و چه می‌خواهند بگویند. و از همه مهمتر اینکه این موضوع برای‌شان به یک «دغدغه» تبدیل شده است. این یکی از اصول اساسی ساخت هر فیلم خوبی در جهان است. اینکه موضوع اصلی فیلم باید قبل از ساخت به دغدغه‌ و مسئله‌ی سازندگان اثر تبدیل شده باشد. سازندگان اثر باید در آن موضوع حرف خودشان را داشته باشند و زدن این حرف برای‌شان قضیه‌ای کاملا جدی باشد. این چیزی ست که مسیر فیلم را مشخص خواهد کرد و به آن رنگ و بوی خاص سازنده و مولف اثر را خواهد داد. برای درک بهتر موضوع به یاد بیاورید فیلم‌های کیمیایی را. گرچه که حالا «دنیای کیمیایی» و «دغدغه‌هایش» نخ‌نما شده‌اند و اساسا هیچ ربطی به «امروز» ندارند. اما با این همه بازهم تمام فیلم‌های کیمیایی حتی بدترین‌های آن‌ها مخاطب و طرفداران خاص خودش را دارد و در زمان اکران‌ش «بحث» ایجاد کرده است و دیده شده است. به این علت که او حتی اگر دنیای‌ش دمده و قدیمی شده باشد بازهم «جهان ذهنی» و «دغدغه‌»های خاص خود را دارد و همین آثارش را قابل بحث می‌کند. سه: مسئله‌ی «مخاطب هدف» بازهم خوشبختانه باید گفت سازندگان «میراث آلبرتا» برای فیلم‌شان «مخاطب هدف» دارند. چیزی که در سینمای ایران، چه در حوزه مستند چه داستانی و چه کوتاه، اساسا یافت نمی‌شود. آن‌ها فیلم‌شان را برای «دانشجویان» و این طیف سنی ساخته‌اند. کسانی که طبعا با پدیده‌ی مورد اشاره فیلم درگیری بیشتری دارند. این البته ابدا باعث نشده است که «جذابیت» و «کشش» اثر برای طیف غیردانشجو کم باشد. بلکه حتی به علت جهت‌دهی درست به محتوای کلیت اثر اتفاقا باعث شده است که مستند از چندپارگی خارج شود و هدف خاصی را دنبال کند. اهمیت «مخاطب هدف» داشتن آنجایی معلوم می‌شود که شما بخواهید موضوع خاصی را بیان کنید و سپس برای رد و یا تائید آن دلایلی را ردیف کنید. خب طبعا این دلایل بر اساس نوع مخاطب تفاوت‌های فاحشی خواهد داشت. طبعا دلایلی که برای ماندن و خدمت به وطن برای یک دانشجوی نخبه بیان می‌شود با هر طیف دیگری از اجتماع فرق خواهد داشت. حتی درنگاه جزئی‌نگرتر دلایلی که برای ماندن و خدمت به وطن به یک دانشجوی مذهبی بیان می‌شود کلی تفاوت خواهد داشت با دلایلی که برای یک دانشجوی با تمایلات روشنفکری بیان می‌شود. و برگ برنده‌ی بزرگ «میراث آلبرتا2» این است که اساس تحلیل و تفسیرش از مهاجرت و معایب و فواید آن را روی فصول مشترک حداکثری طیف دانشجو قرار داده است و اثر را محدود به یک نگاه جزئیِ خاص نکرده است. چهار: مسئله‌ی «محتوا» و «رویکرد» مهم‌ترین مشکل «میراث آلبرتا1» این بود که- هرچند سهوا و به دلیل رویکرد غلط سازندگان در روایت ماجرا- در نهایت مخاطب را «دعوت به رفتن» می‌کرد و وضعیت دانشگاه‌های داخل را بیش از آن چیزی که واقعا هست تلخ و ناامیدکننده نشان می‌داد و همچنین وضعیت آن‌ور اب را بیش از آن چیزی که هست خوب. اما حسن دیگر «میراث آلبرتا2» این است که با آنکه با رویکردی منصفانه و درست به تمام محسنات دانشگاه‌های غرب نسبت به دانشگاه‌های ایران اشاره می‌کند و بطور کاملا دقیق بر این نکته دست می‌گذارد که برای کسی که صرفا دنبال علم‌آموزیست دانشگاه‌های غرب فضای مساعدتریست، ولی ابدا نمی‌شود از آن تعبیر «دعوت به رفتن» داشت چرا که در کنار نشان دادن محسنات علمی غرب به مزیت‌های نسبی ایران نسبت به آنجا هم اشاره می‌کند و همین اثر را از خطر غلتیدن به ورطه‌ی جانبداری و بی‌انصافی دور نگه می‌دارد. «میراث آلبرتا2» مسئله را برای مخاطبش باز می‌کند و به نسبت کاملا قابل قبولی خوبی و بدی هر دو طرف ماجرا را می‌گوید. حالا این دست خود مخاطب است که با مشاهده این وضعیت تصمیم بگیرد بماند یا برود. این رویکرد درست «محتوایی» در کنار «تکنیک» مناسب در ساخت و «سوژه‌یابی درست» و «داشتن مخاطب هدف» محسنه و نکته‌ی مثبت بزرگ دیگر آخرین کار مستندسازان گروه «آرمان‌مدیا» است.

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:34
کد خبر: 8656

https://tavoosebehesht.ir/node/8656

افزودن دیدگاه جدید