شعر: آقا برای روزهی مهموم، گریه کرد…
رهبر معظم انقلاب در بخشی از خطبه های نماز عید فطر در حالتی منقلب و با بغضی در گلو با اشاره به روزه داری مردم سیل زده پاکستان در شرایطی که سرپناه و غذا و آبی برای خوردن نداشتند فرمودند: «طغیان رود سند باعث شده که بیش از 10 هزار روستا از بین برود. دهها هزار مسجد مدرسه و حسینیه در طول این خط طولانی از بین رفته است و در حدود 40 تا 50 میلیارد دلار خسارت به پاکستان وارد شده است. مردم این کشور به آب و غذا و سرپناه احتیاج دارند.» بدین مناسب محمد صادق شهبازی سروده است: وقتی که شبهه قاره، بلا را دچار شد!دریای سند، سیل شد و بی قرار شد مردم میان سیل، ز کف داده زندگیهر آن چه رشته بود، تمامی غبار شد وقتی که یک شبه همه هستی به باد رفتآواره شد، فقیرتر و خاکسار شد بی عرضه دولتی که توان عمل نداشتوارث به بی پناهی صدها هزار شد دشمن به خاک و مرز مسلمان طمع نمودبا اسم لطف، بر سر مظلوم، بار شد دنبال ظلم و غارت با وجهه ی شخیصلشکر کشید و گرده ی مردم، سوار شد وقتی کمک ز جانب امت نداشتندبر زیر چکمه های عدو، مرد، خوار شد آقا برای روزه ی مهموم گریه کردوقتی برای غربت شان یار غار شد آقا برای دعوت یاری پیام دادباید برای یاری شان بی شمار شد مسلم نباشد آن که به آن ها کمک نکردباید که سد، مقابل این جوبیار شد دست کمک به سوی برادر دراز کردبا مهر، سوی یاوری حال زار، شد با این که قدس، مسئله ی اول است بازباید برادر دگری نیز یار شد باید برای مشکل امت به پا شویمبر هر چه سد مقابل خود آبشار شد وقتی که امّتیم و تمامی برادریم!جوشید از درون خود و چشمه سار شد باید نمونه گشت در این امت وسطدر اتحاد ، الگوی این روزگار شد تمرین مرد بودن مان، ماه رفته بودباید که فطر، خواست به پا سوی کار شد
https://tavoosebehesht.ir/node/6599
افزودن دیدگاه جدید