معادله قدرت در منطقه حساس غرب آسیا و در آستانه روز جهانی قدس واضح و روشن است؛ چرا که در یک سو، جریانی برای جلوگیری از نابودی اسرائیل همه تلاش خود را میکند؛ اما در طرف مقابل، محور و اندیشه مقاومت در منطقه همچنان بر آرمان ها و ارزش های خود مبنی بر  تسلیم ناپذیری در برابر دشمنان و مبارزه تا نابودی ریشه های صهیونیسم پایبند است.
جریان سازش و صهیونیسم بین الملل بر اساس نظریات و راهبرد های کارشناسان و نخبگان خود، درصدد شکست گفتمان مقاومت و تقویت گفتمان سازش بودند. آنها برای تحقق این منظور پروژه های مختلفی را به خصوص در دوران ترامپ کلید زدند که البته با قدرت اعجاب برانگیز جبهه مقاومت روبرو شدند.
 محور مقاومت در میادین مختلف صهیونیست‌ها را زمینگیر کرد، که این مهم، در سایه نصرت الهی، و مدیریت راهبردی نبرد و ابتکار عمل فوق العاده بوده‌. اکنون هم در نبرد میدانی و هم در عرصه گفتمانی جریان مقاومت بر سازشکاران و صهیونیست ها تاخته است و همبستگی حامیان مقاومت بیشتر شده اما در مقابل شکاف میان طرفداران گفتمان سازش افزایش یافته است.
عملکرد محور مقاومت در صحنه نبرد با اسرائیل در دو دهه گذشته حاکی از آن است که دیگر چون سال های ابتدایی تاسیس رژیم صهیونیستی قدرت و اقتداری برای این رژیم وجود ندارد. اما علت مهم این رخداد چیست؟
حقیقت آن است که این نتیجه ایستادگی‌ گروه‌های مقاومت حزب‌الله لبنان، حماس، جهاداسلامی و دیگر گروهای جهادی در سایه فرماندهی هوشمند و مبتکر است.
گروه‌های مقاومت جنگ‌هایی را با اسرائیل انجام دادند که جنگ ۳۳روزه و سیف القدس از مشهورترین آنها هستند و اسرائیل در همه این نبرد ها مغلوب شد. اسرائیل در سالهای ابتدایی تاسیس عادت کرده بود که به هر جا وارد شود بدون پیروزی خارج نشود اما اکنون این قاعده بالعکس شده است.
علت مهم این پیروزها برای محور مقاومت در بعد راهبردی تفاوت فرماندهیِ مقاومت با فرماندهیِ ائتلافهای شوم منطقه است. ایران به عنوان پرچمدار محور مقاومت هیچگاه به حماس، حزب الله یا انصارالله دستور نمیدهد بلکه میگوید چه میخواهید به شما بدهم؟ بنابراین گروهای مقاومت فهمیده اند حمایت ایران واقعی و راهبردی است و این عامل مهمی در پیروزهای محور مقاومت است.