با این ستاره ها...- قسمت اول
مجموعه با این ستاره ها به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی طاووس بهشت منتشر می شود و به به بیان زندگی نامه شهدای انقلاب اسلامی در آران وبیدگل می پردازد. زندگی نامه شهید علی محمد عبداللهی علی محمد عبداللهی در سال 1331 در یک خانواده متوسط و مذهبی در آران دیده به جهان گشود. هنوز دوره دبیرستان را به پایان نرسانیده شود که به کمک والدین خود به کار قالیبافی مشغول شد. وی در سال 1350 با دختر عموی خود ازوداج کرد که از او دو فرزند به یادگار مانده است. وی در سال 1351 برای کسب علم و دانش و فضیلت، رهسپار حوزه علمیه قم شد. شهید عبداللهی برای امرار معاش نصف روز را کار می کرد و نسف دیگر را به خواندن درس می پرداخت. او شب های جمعه از قم به زادگاهش آران می آمد تا مردم را از جنایات پهلوی آگاه سازد. زمانی که حضرت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی به شهادت رسید، در بیشتر شهرهای ایران جلسات و مجالس یادبود برپا شده بود. در تهران نیز در مسجد ارگ مراسمی برگزار و متعاقب آن تظاهراتی علیه رژیم شاه انجام شد. شهید عبداللهی در آن تظاهرات شرکت داشت و حتی مورد حمله وحشیانه مزدوران پهلوی قرار گرفت. آن شهید بزرگوار در تاریخ 19/2/57 مطابق با چهلم شهدای یزد، غسل شهادت می کند و پس از آن، نماز و قرآن می خواند و حتی قرائت قرآنش را روی نواری ضبط و اعلام می کند: "من شاید بر نگردم، این قرائت قرآن را یادگار داشته باشید". آن روز پس از ختم جلسه در قم تظاهرات باشکوه برگزار می شود و پلیس مزدور به مردم حمله می کند. پس از اینکه جمعیت را متفرق می سازد او و چند نفر از رفقایش به طرف خیابان بهار، جنب مدرسه حجتیه کشانده می شوند و در همان جا توسط مامورین از خدا بی خبر، که به سوی علی و دیگران حمله ور شده بودند، یک مرتبه چرخ های تانک با عبور از روی قسمتی از بدن علی، وی را به شهادت می رساند. پیکر مطهرش به دست عوامل رژیم افتاد. تا این که یکی دو روی بعد با مراجعه برادران دینی و مبارز به ساواک و شهربانی قم، پیکرش تحویل گرفته شد و به آران منتقل گردید و برای اولین بار در آران آن چنان تشییعی از یک شهید به عمل آمد که ژاندارمری آران را به لرزه درآورد و قدرت کنترل را از دست آنان خارج نمود. برادر شهیدان عبداللهی در مورد فعالیت برادر شهیدش علی محمد عبداللهی در قبل از انقلاب می گوید: "برادرم علی محمد فعالیت خود را تقریباً از سال 48 به این طرف شروع کرد. او ابتدا برای دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی کلاس قرآن به سبک جدید تشکیل داد و خود نیز کار تدریس را بر عهده داشت و از این فرصت استفاده کد تا شاگردانش قرآن را از لحاظ تجویدی درست قرائت کنند و برای این کار از نوارهای قاریان مشهور استفاده می کرد. برادر شهیدم برای تشویق و ترغیق جوانان به دین و مذهبی و ایجاد روحیه سالم، تیم های ورزشی فوتبال و والیبال تشکیل داده بود و در هر وقت فرصتی داشت از تفریحات سالم برای شاگردانش استفاده می کرد. وی علاوه بر فعالیت های فوق، نیمی از وقتش را برای تحصیل علوم دینی و مدارس شبانه دولتی(متوسطه) سپری می کرد. برادرم علاوه بر فعالیت های قرآنی در روزهای جمعه ، جلساتی در مسجد ملا شکرالله آران تشکیل می داد که جوانان شهر در این جلسات شرکت می کردند و از سخنرانانی همچون آقای قرآئتی، آقای دری نجف آبادی و آقای خلج استفاده می نمودند. وی علاوه بر جلسات مستمر قرآنی و جلسات روز، به مناسبت های مخنلف مانند عید سعید غدیر و ... مراسم ویژه ای را ترتیب داده بود. وی همچنین عده ای را در امر نمایش و تئاتر آموزش می داد تا در مراسمی مختلف برنامه اجرا کنند. شسهید علی محمد همچنین اعلامیه های حضرت امام را در داخل یک ساک که محتوی مجلات زن روز بود ، جاسازی می کرد و از قم به این شهرستان می آورد تا توسط دوستان و شاگردانش در قسمت های مختلف شهر توزیع گردد. به طور کلی آن شهید در کلیه مراسم و تظاهراتی که علیه رژیم شاه برگزار می شد شرکت می کرد. دراین شرایط از جلسات هفتگی را که در منزل اقوام برگزار می شد نیز هرگز فراموش نمی کرد زیرا ایشان به دلیل اعتقاد به صله رحم اقوام و دوستان آنان را هر شب شنبه در منزل یکی از اقوم جمع می کرد و علاوه بر پذیرایی، مسائل روز را بیان می نمود. "وصیت نامه شهید...بسم الله الرحمن الرحيم پدر و مادر عزيز! اميدوارم كه از من راضي باشيد، و من از زحمت هايي كه برايم كشيدهايد از شما تشكر ميكنم. از شما ميخواهم كه در غيبت من ناراحت نباشيد ، چون من براي اسلام عزيز ميخواهم خدمت كنم و اين يك سعادت است. پدر و مادر عزيز! از شما ميخواهم به نماز جمعه و نماز جماعت برويد، همچنين از برادران و خواهرانم ميخواهم كه به نماز جمعه و جماعت بروند. از همسرم ميخواهم كه او هم ناراحت نباشد؛ زيرا ما بايد الله و اسلام عزيز را بيشتر از همه چيز دوست داشته باشيم. از شما پدر و مادر عزيز و همسر عزيز و برادران و خواهرانم ميخواهم گوش به فرمان رهبر باشيد و ما بايد از خداوند بزرگ تشكر كنيم كه در زمان ما، رهبري چون امام خميني وجود دارد، همچنين به تمام افراد فاميل و غيره بايد بگويم كه ما بايد به فرمان رهبر باشيم، دستورات او را عمل كنيم و قدر اين رهبر را بدانيم كه ان شاء الله همه ما قدر اين رهبر را بدانيم. ما همه بايد توجه به خداي بزرگ داشته باشيم و هيچ وقت او را فراموش نكنيم؛ زيرا او است كه به همه چيز و به همه جا قادر است و او است آرام بخش دل ها. از پدر عزيزم ميخواهم كه مواظب همسرم باشند و همچنين از همسرم ميخواهم كه يك زن نمونه باشد، بدانيد كه من فقط به خاطر الله و اسلام عزيز به جبهه ميروم و اگر شهادت هم نصيب ما شد، از شماها ميخواهم كه هيچ ناراحت من نباشيد؛ چون ما نزد خدا هستيم. از قول من به تمام فاميل سلام برسانيد. به اميد پيروزي اسلام عزيز سرباز اسلام علي عبداللهي ادامه دارد...
https://tavoosebehesht.ir/node/7657
افزودن دیدگاه جدید