میراث شوم فیمینیسم
بعد از گذشت سالها از رواج شعارهای فیمینیستی در جامعه و رشد قابل توجه آن، اکنون ما با میراثی شوم مواجهیم که زن نه تنها از هویت خود دور افتاده است، بلکه بیشتر از گذشته اسیر و تحت سلطه است...
بعد از گذشت سالها از رواج شعارهای فیمینیستی در جامعه و رشد قابل توجه آن، اکنون ما با میراثی شوم مواجهیم که زن نه تنها از هویت خود دور افتاده است، بلکه بیشتر از گذشته اسیر و تحت سلطه است...
يادداشتی از : محمد رضا انيسی آرانی جنبشها و رویکردهای فیمینیستی از اواسط قرن بیستم، فعالیتهای گستردهی خود را در اروپا و امریکا آغاز کردند. شعار اصلی این گروهها، برابری زن و مرد بود. از چنین طرز تفکرهایی، بوی نامطبوع نخبگان مستکبر میآید، همان تحصیلکردههای مرفهی که گمان میکنند بقیهی مردم احمق هستند، ولی در واقع خود آنها هستند که به مشتی عقاید پوچ و بیهوده سرسپردهاند. طرفداران تفکرات فیمینیستی معتقد بودند زنان در جامعه همواره تحت سلطهی مردان قرار دارند و راه رهایی از این سلطه، برابری بین زن و مرد در تمام وجوه فردی و اجتماعی است. در جهتگیریهای افراطی منسوب به این عده، عقایدی همچون نهی ازدواج، انکار تفاوتهای بدنی و طبیعی زن و مرد، نفی جنسیت و مطرح کردن «جامعهپذیری» به عنوان عامل اختلاف،به چشم میخورد.در مورد خانواده، چنین تهاجم ایدئولوژیکی به تفاوتهای جنسی، فقط میتواند به فروپاشی آن بیانجامد. آزادی جنسی، ازدواج کمتر، طلاق آسان، همجنسبازی، افزایش خانوادههای تک سرپرست و فرزندان تنها در خانه، صنعت هرزهنگاری... همگی با رویکردهای حاکم بر فیمینیسم مرتبط هستند و به صورتی هماهنگ خانواده را تضعیف میکنند. فیمینیستها مروج آزادی جنسی بودند بدون آن که توجه داشته باشند این به اصطلاح «آزادی جنسی» سبب شده است تا زنان یگانه عامل کنترل را که همیشه بر مردان خود داشتهاند، از دست بدهند؛ شیوهی مطمئنی که زنان را توانا میساخت چنان چه مایل باشند دارای فرزند شوند و زندگی فرزندانشان را تامین کنند، از آنها حمایت کنند و در عین حال شخصا آنها را پرورش دهند و هزینهی همهی اینها را مردان به عهده گیرند. در واقع زنان با جاذبهی جنسی خود، میل جنسی مردان را به گونهای هدایت و محدود میکنند که در خدمت خود آنها و فرزندانشان قرار گیرد. همان چیزی که ساخت جامعهی بشری بر آن بنا شده است: مرد لازم است در ازای دستیابی به روابط جنسی بادوام و صمیمانه که فقط زن میتواند به او بدهد، چیزی بپردازد؛ چیزی که همهی فرهنگها، مرد را به تامین آن ملزم میکنند، هویت، معاش و حمایتی است که کودک بتواند با سلامت در آن متولد شود و رشد پیدا کند. به خاطر افراطهایی که برخی طرفداران این تفکر از خود نشان دادند، فیمینیسم در برخی کشورهای غربی به طور رسمی با برخوردهایی مواجه و محدودیتهایی برای آن وضع شد.با این حال این جنبش توانست در حوالی دههی هشتاد میلادی برای خود رسانه دست و پا کنند و برخی جریانهای سیاسی را، که خود را محتاج رای زنان برای کسب قدرت میدیدند، با خود همراه سازد. از این رو اثرات عمیقی بر جهتگیریها و افکار زنان در سطح جهان بر جای گذاشت. شعارهای درونتهی ولی پر زرق و برق فیمینیستها به سرعت در جهان شیوع پیدا کرد و در هر کشور، عدهای از زنانی که خود را به خاطر سلطهی مردان در جامعه، تحت فشار میدیدند، متاثر کرد. نهایتا یکی از نتایج حاصل از این تفکر که قبلا در غرب اثرات خود را بروز داده بود، با فروپاشی و کاهش استحکام خانواده در کشورهای پیرو غرب نمایان شد. در ایران نیز خصوصا با ظهور عدهای روشنفکرنما که دم از آزادی زنان و ایفای نقش آنان در جامعه میزدند، برخی شعارهای نخنما و فرسودهی فیمینیستی دهههای قبل اروپا و امریکا در خلا آگاهی مردم، به صورتی خزنده وارد جامعه شد و به خاطر ظواهر پر رنگ و لعابی که داشت، مورد توجه قرار گرفت. از جمله این که در جوامع هنری و سینمایی، عدهای به ساخت آثار هنری متاثر از این افکار پرداختند و در نهایت، حتی به صدا و سیما نیز نفوذ پیدا کردند. نتیجهی این تحرکات آن شد که خارج شدن زن از خانه و کار کردن و درس خواندن او، به یک ارزش تبدیل و عامل مباهات مسئولان در اعلام آمارها و عملکردها شد!بعد از سالهایی که زن به انواع و اقسام شیوهها از حضور در خانه محروم و به میدانهای اجتماعی فرستاده شده است، نگاهی به وضعیت اجتماعی جامعهی ایرانی، میتواند مبین آثار منفی این رویکرد باشد. خلاصه آن که مهمترین وظیفهی زن، حضور در اجتماع در نقشهایی مثل «کارگری» یا «کارمندی» نیست. همواره در همهی فرهنگها،زن عنصری بوده است که تربیت فرزندان را بر عهده داشته و با پرورش عناصر اجتماعی سودمند، در جامعه حضور خود را به اثبات رسانده است. با این حال تفکرات و شعارهای فیمینیستی باعث شد خانهداری به صورت یک کار پَست برای زنان درآید و زنان کار در خارج از خانه را به آن ترجیح دهند. نهایتا جامعهی ما زن و مرد را از خانه به سر کار فرستاد و تربیت بچهها را به نظام بیروح مهدکودک سپرد. بعد از گذشت سالها از رواج شعارهای فیمینیستی در جامعه و رشد قابل توجه آن، اکنون ما با میراثی شوم مواجهیم که زن نه تنها از هویت خود دور افتاده است، بلکه بیشتر از گذشته اسیر و تحت سلطه است...
https://tavoosebehesht.ir/node/7185
افزودن دیدگاه جدید