پسوند”فرهنگی”باشگاه های ورزشی به چه دردمی خورد؟

<p>چندی پیش رفته بودم تبریز. آنجا «بهزاد پروین قدس» را دیدم. او در شمار سرمایه‌های ما از سالهای دفاع مقدس و مردی منحصر به فرد است. با اطمینان می‌گویم منحصر به فرد، زیرا داشته‌هایی از آن سالها فراهم کرده که بی اغراق گنجی بی مانند است.   عکسهایی ویژه از گردانهای غواص، دست‌نوشته‌های روزانه...       محمدحسین جعفریان| چندی پیش رفته بودم تبریز. آنجا «بهزاد پروین قدس» را دیدم. او در شمار سرمایه‌های ما از سالهای دفاع مقدس و مردی منحصر به فرد است. با اطمینان می‌گویم منحصر به فرد، زیرا داشته‌هایی از آن سالها فراهم کرده که بی اغراق گنجی بی مانند است.
متن خبر

چندی پیش رفته بودم تبریز. آنجا «بهزاد پروین قدس» را دیدم. او در شمار سرمایه‌های ما از سالهای دفاع مقدس و مردی منحصر به فرد است. با اطمینان می‌گویم منحصر به فرد، زیرا داشته‌هایی از آن سالها فراهم کرده که بی اغراق گنجی بی مانند است.   عکسهایی ویژه از گردانهای غواص، دست‌نوشته‌های روزانه...       محمدحسین جعفریان| چندی پیش رفته بودم تبریز. آنجا «بهزاد پروین قدس» را دیدم. او در شمار سرمایه‌های ما از سالهای دفاع مقدس و مردی منحصر به فرد است. با اطمینان می‌گویم منحصر به فرد، زیرا داشته‌هایی از آن سالها فراهم کرده که بی اغراق گنجی بی مانند است. عکسهایی ویژه از گردانهای غواص، دست‌نوشته‌های روزانه از سالها حضور در خطوط مقدم نبرد، انبوهی از آثار هنری جنگ و … اما تمام اینها در آپارتمانی شصت متری زندانی شده‌اند. در تمام سالهای پس از جنگ تنها اندکی از دارایی عظیم معنوی بهزاد امکان ظهور و بروز یافته‌اند. آن هم در سایه مساعدتهای مراکزی چون سازمان فرهنگی- رسانه‌ای اوج و مجموعه‌های مشابه. به گمان این قلم آنچه بهزاد پروین قدس و امثال او طی دهه‌ها با خون جگر فراهم کرده‌اند در شمار ثروت معنوی این آب و خاک به شمار می‌رود. چه خوب است مسؤولان فرهنگی استانی و ملی چنین چهره‌هایی را در یابند. بی مهری به چنین جمع‌هایی در حالی شکل می‌گیرد که در همان استان واستانهای مشابه، میلیاردها تومان از بودجه فرهنگی موجود صرف بالیدن تیمهای فوتبال می شود. سال گذشته درکرمان نیز میهمان بچه‌هایی بودم که از کمبود بودجه برای فعالیتهای فرهنگی خود سخت دلگیر بودند و در همان حال می‌گفتند، میلیاردها تومان از بودجه قابل وصول برای فعالیتهای فرهنگی صرف تیم فوتبال استان می‌شود.گاهی در رؤیا با خودم حساب و کتاب می‌کنم که اگر بودجه یکسال این تیمهای لیگ برتری استانها و حتی پایتخت، صرف ده سال فعالیت مراکز فرهنگی شود، شاهد چه انقلاب و تحولی در این عرصه خواهیم بود. حساب کنید چه حجمی از آثار شاعران، نویسندگان، فیلم سازان، اهالی تئاتر و … را می‌توان با چنین بودجه‌ای منتشر کرد.آیا راهی نیست که دست کم مسؤولان مربوطه را موظف کند بخشی از بودجه را که بی دریغ در اختیار فوتبال می‌گذارند، به دیگر حوزه‌های فرهنگی اختصاص دهند؟مگر نه آن است که طی یکسال میلیاردها تومان صرف می شود تا تیمی چند مسابقه بدهد و برخی حواشی پدید آید و عده‌ای مقابل تلویزیون یا در ورزشگاه‌ها از برد وباخت آن شاد یا غمگین شوند و در پایان درجه‌ای در جدول لیگ برتر بگیرند و تمام، پرونده بسته شود تا سال بعد؟اما اگر همین بودجه انتشار کتاب و ساخت فیلم و برگزاری جشنواره‌های فرهنگی و … شود، تا ابد آثار تولیدی دست به دست شده و تأثیر آنها بر نسل امروز و فردای ما باقی می‌ماند حساب سود و زیان این دو و مقایسه آنکه در کدام شکل سود بیشتری نصیب این مملکت می‌شود، چندان دشوار نیست. نمی‌دانم چرا کسی کاری نمی‌کند؟ مگر نه آنکه تمام این باشگاه‌ها یک پسوند فرهنگی هم دارند؟ پس این عبارت «فرهنگی» چه خاصیتی دارد؟

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:08
کد خبر: 7019

https://tavoosebehesht.ir/node/7019

افزودن دیدگاه جدید