برشی از مقتلی كه شهيد آوينی روايت كرد

<p>«مگر نمی دانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند . آنان را كه می شناسید ؛ دشمنی دیرینه آنان را كه با خود می دانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند ! خشك و تر را می سوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت می كنند .»         روحیه ای كه بنیان وجود خوارج در خاك آن پا گرفته است، بیش ازهمه در مردم كوفه ظهور دارد :‌جهالت، زودخشمی، ظاهرگرایی و ظاهر بینی،‌ تذبذب و تردید و هیجان زدگی، خشوع شرك آمیز در برابر ظلمه و تكبر در برابر مظلوم ، عجولانه و بی تدبیر گام پیش نهادن و تسلیم در برابر ندامت ...
متن خبر

«مگر نمی دانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند . آنان را كه می شناسید ؛ دشمنی دیرینه آنان را كه با خود می دانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند ! خشك و تر را می سوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت می كنند .»         روحیه ای كه بنیان وجود خوارج در خاك آن پا گرفته است، بیش ازهمه در مردم كوفه ظهور دارد :‌جهالت، زودخشمی، ظاهرگرایی و ظاهر بینی،‌ تذبذب و تردید و هیجان زدگی، خشوع شرك آمیز در برابر ظلمه و تكبر در برابر مظلوم ، عجولانه و بی تدبیر گام پیش نهادن و تسلیم در برابر ندامت ... آن همه شتاب زده پای درعمل می نهادند كه فرصتی برای تفكر و تدبیر باقی نمی ماند و چه زود كارشان به پشیمانی می كشید؛ و عجبا كه برای جبران این پشیمانی نیز به راه هایی می افتادند كه بازگشتی نداشت! عبیدالله بن زیاد چه نیك این مردم را می شناخت. شیوه كار او در این واقعه برای همه تاریخ بسیار عبرت انگیز است. جماعتی از اشراف را كه در اطرافش بودند به میان مردم فرستاد تا آنان را از سپاه موهوم شام بترسانند :«مگر نمی دانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند . آنان را كه می شناسید ؛ دشمنی دیرینه آنان را كه با خود می دانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند ! خشك و تر را می سوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت می كنند .» و آتش شایعه چه زود درمیان بیشه زار خشك گسترده می شود ! وقتی مردمی اینچنین اند ، دیگر چه نیازی است كه ابن زیاد دست به اسلحه برد؟ سپاه موهوم شام ! آن هم در آن هنگامه ای كه شام هنوز از اضطراب مرگ معاویه به خود نیامده ، نگرانی حجاز و مصر نیز بر آن افزون گشته است ... و هیچ عاقلی نبود كه بیندیشد : گیریم كه اینچنین سپاهی نیز در راه باشد ، كِی به كوفه خواهد رسید ؟ یك ماه دیگر ، بیست روز دیگر؟حیله ابن زیاد كارگر افتاد و جمعیت از گرد مسلم پراكنده شدند . مسلم تنها ماند ، اگر چه از اصحاب عاشورایی امام حسین ، بودند مردانی كه آن روز در كوفه می زیستند و هنوز به موكب عشق الحاق نیافته بودند : عبدالله بن شداد ارحبی ، هانی بن  هانی سبیعی ، سعید بن عبدالله حنفی ، حبیب بن مظاهر ، مسلم بن عوسجه و ... آنها بعدها نشان دادند كه از آن پایمردی كه تا آخرین لحظه در كنار مسلم بمانند و بجنگند ، برخوردار بوده اند .چه شد كه مسلم آن همه تنها وغریب ماند كه گذارَش به خانه « طوعه » كنیز آزاد شده اشعث بن قیس و زوجه « اسد خضرمی »بیفتد ؟ هر آن سان كه بود ، ابن زیاد از نهانگاه مسلم آگاه شد و « محمد بن اشعث بن قیس » را كه از سرهنگان معتمد او بود همراه با « عبیدالله بن عباس سُلَمی» و هفتاد تن از قبیله قیس فرستاد تا مسلم را بگیرند و بیاورند . مسلم چون صدای پا و شیهه اسبان را شنید ، دانست كه چه روی داده است و خود شمشیر كشیده بیرون آمد تا اهل خانه را از گزند سپاهیان ابن زیاد در امان دارد و چون پای بیرون گذاشت و دید كوفیان را كه از فراز بام ها ، با سنگ و رسته هایی آتش زده از نی بر او حمله ور شده اند ، با خود گفت :‌« آیا این هنگامه برای ریختن خون فرزند عقیل بر پا شده است؟ اگر اینچنین است ، پس ای نفس بیرون شو به سوی مرگی كه از او گریزگاهی نیست ...»مسلم را به بام قصر بردند و گردن زدند و بدنش را به زیر افكندند. هانی بن عروه را نیز ... دست بسته به بازار بردند و به قتل رساندند، در حالی كه می گفت : « الی الله المنقلب والمعاد اللهم الی رحمتك و رضوانك ـ بازگشت به سوی خداست ... معبودا ، اینك به سوی رحمت و رضوان تو بال می گشایم .» بعد از آن به فرمان ابن زیاد ، « عبدالاعلی كلبی » و « عارة بن صلخت ازدی» را نیز كه از یاوران مسلم در قیام كوفه واز شجاعان شهر بودند ، به قتل رساندند . آنگاه جنازه مطهر مسلم و هانی را در كوچه و بازار بر زمین كشاندند و در محله گوسفند فروشان به دار كشیدند ... قیام مسلم در كوفه در روزهشتم ذی الحجه بود ، كه آن را « یوم الترویه ‌» گویند ، و شهادتش در روز عرفه ، چهارشنبه نهم ذی الحجه ... امام اكنون در راه كوفه است و دو تن از فرزندان مسلم بن عقیل ( عبدالله و محمد ) نیز با او همراهند. آه ! نزدیك بود كه فراموش كنم ؛ اگر روایت « اعثم كوفی » درست باشد ، اكنون دختر سیزده ساله مسلم نیز در راحله عشق همسفر دختران امام حسین(ع) است.

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:13
کد خبر: 7536

https://tavoosebehesht.ir/node/7536

افزودن دیدگاه جدید