ذبح عظیم

<p>پاسخ امام حسین(ع) به حاکمیت نامشروع و شیطانی(معاویه) چه بود؟ نکته؛ لازم به ذکر است هیچگاه در مکتب اسلام رسول ایشان و امامانشان آغازگر جنگ نبودند و این نوعی از سبک استراتژیک اسلام در شکل گیری ساختاری برای ترسیم الگوی سبک زندگی اسلامی بوده است...
متن خبر

پاسخ امام حسین(ع) به حاکمیت نامشروع و شیطانی(معاویه) چه بود؟ نکته؛ لازم به ذکر است هیچگاه در مکتب اسلام رسول ایشان و امامانشان آغازگر جنگ نبودند و این نوعی از سبک استراتژیک اسلام در شکل گیری ساختاری برای ترسیم الگوی سبک زندگی اسلامی بوده است... شما چنین نوعی از عملکرد را در لحظات حساس قبل از نبرد کربلا خواهید دید، در همین روزها وقتی فرصت تقریبا برابری برای پیروزی سپاه امام حسین(ع) وجود داشت برخی از سپاهیان امام در زمانی که تعداد آنان حداقل 500 نفر بود و لشکر حر بیش از 1000 نفر نبود، پیشنهاد درگیری با سپاه حر را به امام دادند تا مسیر برای ورود به کوفه و عوض شدن شرایط به نفع امام فراهم شود، ولی امام فرمودند ما هیچگاه آغازگر جنگ نیستیم و نخواهیم بود...    متن از این رو امام حسین (ع) در قالب نامه نگاری های فراوان به دنبال احقاق حقوق مسلمین و برپایی اسلام حقیقی بودند ایشان اینگونه به شیطان بزرگ معاویه می نویسند؛ «آيا تو نبودي كه حجر بن عدي و ياران نمازگزار عابد او را كه ستم را انكار مي كردند و با بدعت مخالفت مي نمودند، به معروف امر مي كردند و از منكر نهي مي نمودند و در راه خداوند از ملامت ملامت كنندگان بيمي نداشتند آنان را به ستم كشتي در حالي كه به آنان، به سوگند هاي شديد و وعده هاي موكد امان داده بودي؟آيا تو قاتل عمرو بن الحمق نيستي كه از صحابه پيامبر(ص) بود. عبد صالحي كه عبادت بسيار جسم او را نحيف و رنگ او را زرد كرده بود. او را نيز پس از اين كه امان داده بودي كشتي. آيا تو كسي نيستي كه زياد بن سميه را به عنوان فرزند پدر خودت معرفي كردي و سنت پيامبر(ص) را ناديده گرفتي و او را بر اهل اسلام مسلط ساختي. مردم را مي كشد و دست ها و پاهاي مردم را مي برد، چشمان آنان را ميل مي كشد. آنان را بر تنه درخت به دار مي كشد. گويي تو – معاويه- از اين مردم نيستي و اين مردم هم از تو نيستند. آيا تو نبودي كه به زياد نوشتي هر كس را بر دين علي است بكشد و آنان را مُثله كند مگر دين علي غير از دين پسر عمويش پيامبر اسلام(ص) است...».  (1) امام حسين(ع) با اين واقعيت تلخ روبرو بود كه اسلام دگرگون شده بود و آن چه به نام اسلام مطرح و ترويج مي شد كاملاً بر خلاف و معكوس حقيقت اسلام بود و این محصول عملکرد چند روزه یزید به تنهایی نبود چراکه یزید تنها و فقط چند روز بود که بر سر مسند خلافت نشسته بود بلکه این جریان و فکر اسلام اموي، (اسلام آمریکایی) (فریب و تزویر) و تداوم سلطنت معاويه و يزيد بود که هر چه مجال و قدرت بيشتري مي گرفت، حقيقت اسلام را بيشتر تحريف مي نمود. چنانچه در یادداشت های قبل از امام حسین(ع) نقل شد که ایشان از اینکه نمی تواند با معاویه بجنگد، اظهار ندامت و گناه کرده بود.... نتیجه؛ امام حسين(ع) به روشني مي ديد كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن و همه جهاد و رنج هاي علي(ع) فراموش شده است. از طرف ديگر مردم با چنين اسلامي تربيت مي شدند. و اين قضيه در خلافت يزيد بي پرواتر بدان پرداخته مي شد. تحريف و تبليغ هر روز فزوني مي يافت و آن چنان كارساز شده بود كه گاه در مسلمان بودن و يا نماز خواندن علي(ع) ترديد مي كردند. [1] . محسن، امين، اعيان الشيعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403ه.ق، ج1، ص583. پژوهش: وحید متشکر انتهای پیام/14  

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 18:55
کد خبر: 5274

https://tavoosebehesht.ir/node/5274

افزودن دیدگاه جدید