شعر: سری که با خودش آورد بهترینها را..
به نام نامی سر، بسمه تعالی سر | بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر || فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد | که بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر || قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق | که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر سید حمیدرضا برقعی، در شب شعر عاشورایی که ۲۷ آبانماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار شد، تازهترین غزل خود را قرائت کرد که با استقبال حضار مواجه شد. به نام نامی سر، بسمه تعالی سربلندمرتبه پیکر، بلندبالا سرفقط به تربت اعلات، سجده خواهم کردکه بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سرقسم به معنی لا یمکن الفرار از عشقکه پر شده است جهان، از حسین سرتاسرنگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تنبه آسمان بنگر! ما رأیت إلا سرسری که گفت: «من از اشتیاق لبریزمبه سرسرای خداوند میروم با سرهر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنممباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»همان سری که «یحب الجمال» محوش بودجمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سرسری که با خودش آورد بهترینها راکه یک به یک، همه بودن سروران را سرزهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جانحبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سرسپس به معرکه عابس، ” أجنّنی”گویاندرید پیرهن از شوق و زد به صحرا سربنازم ” أم وهب” را، به پاره تن گفتبرو به معرکه با سر ولی میا با سرخوشا به حال غلامش، به آرزوش رسیدگذاشت آخر سر، روی پای مولا سرچنان که یک تن دیگر به آرزوش رسیدبه روی چادر زهرا گذاشت سقا، سردر این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شدهمان سری است که برده برای لیلا سرهمان که احمد و محمود بود سر تا پاهمان سری که خداوند بود، پا تا سرپسر به کوری چشمان فتنه کاری کردپر از علی شود آغوش دشت، سرتاسرمیان خاک، کلام خدا مقطعه شدمیان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سرحروف اطهر قرآن و نعل تازهی اسبچه خوب شد که نبوده است بر بدنها سرتنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بودبه هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سرجدا شده است و سر از نیزهها درآورده استجدا شده است و نیفتاده است از پا سرصدای آیه کهف الرقیم میآیدبخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سربسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلامکه آفتاب درآورد از کلیسا سرعقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سردلم هوای حرم کرده است میدانیدلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
https://tavoosebehesht.ir/node/7326
افزودن دیدگاه جدید