غرور مومنین؛ زمینه ساز ریزش آنها
انسان موجود پیچیده ای است. اینطوری است که بحث ریزش ها و رویش ها تبدیل می شود به کنکاشی برای روح انسان. عوامل دیگری هم هست که بستر ریزش ها و رویش ها می شود. بگذارید بگذریم. ولی رفقا این مسئله مسئله پیچیده ای است که عرض کردم. چه زمانی، کدام صفت، آخر نجاتش می دهد یا باعث سقوطش می شود معلوم نیست. متنی که زیر منتشر شده، مشروح سخنرانی شب دوم محرم سال گذشته ی حجت الاسلام و المسلمین حاج علیرضا پناهیان می باشد که در هیئت میثاق با شهدای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام ایراد گردیده است. لازم به ذکر است سخنرانی دهه اول محرم 89 ایشان که با موضوع "ریزش ها و رویش ها" بود با استقبال گسترده ی دانشجویان و دانشگاهیان روبرو شد و مورد توجه نخبگان واقع گردید. گفتنی است خلاصه سخنرانی های دهه اول ایشان نیز در قالب جزوه "ریزش ها و رویش ها" توسط بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر گردیده که علاقه مندان می توانند جهت سفارش و دریافت این جزوه با رایانامه ی info@basijisu.ir مکاتبه نمایند. بسم الله الرحمن الرحیم غرور مومنین؛ زمینه ساز ریزش آنها برخی از مباحث دینی ما هستند که از آن مباحث افراد غیر متدین هم خوشحال میشوند، خوششان می آید، از آن مباحث غیر متدینین هم لذت می برند و هم لذت بردن آنها به جاست و هم اینکه باید از چنین مباحثی تقدیر کرد نه به دلیل اینکه فرصت خوبی است غیر متدینین هم لذت می برند، بلکه یک حقایق نابی در این گونه مباحث هست که می تواند از حجاب هایی که روی قلب ها هست عبور کند و کسی که خودش هم فکر می کند زیاد آدم مذهبی ای نیست، زیاد از مذهب خوشش نمی آید، یا زیاد از مذهبی ها، خوشش نمی آید، از لایه های حجاب قلب او هم عبور می کند، او هم می تواند لذت ببرد. یکی از آن مباحث همین بحث از ریزش هاست و رویش ها به ویژه بحثی که درباره ریزش ها هست. همچنانی که ممکن است از این بحث متدینین و مذهبی ها حداقل مدعی هاشان خوششان نیاید، ممکن است از این بحث غیر مذهبی ها خوشحال بشوند. می دانید چرا؟ چون غیر مذهبی ها در مورد مذهبی ها اینطور فکر می کنند که مذهبی ها خودشان را می گیرند. درست فکر می کنند یا نه، اینطور فکر می کنند. آیا واقعا مذهبی ها خودشان را می گیرند یا نه، اینها فکر می کنند که مذهبی ها خودشان را می گیرند هر دو صورتش هم هست. هم بعضی وقت ها مذهبی ها زیادی قیافه می گیرند. خیلی از خود متشکر و خیلی به خود مطمئن هستند و این حرص بقیه را در می آورد. هم بعضی وقت ها خودشان را نمی گیرند، از خود متشکر هم نیستند، آنها تصورشان این است که اینها قیافه می آیند. این اتفاق می افتد. این مذهبی هایی که از دور ممکن است مغرور جلوه کنند، هر جا حالشان گرفته شود مایة خوشحالی غیر مذهبی هاست. وقتی مذهبی ها ترسیدند و غرورشان با این کلمات از بین رفت، آنهایی تصور می کردند اینها آدم های مغروری اند خوشحال می شوند. می گویند این مذهبی ها هم بی مدعا، بی ادعا آمدند پیش ما نشستند. با ما یک حالت مساوی پیدا کردند. من به قضاوت غیر مذهبی ها درباره مذهبی ها کاری ندارم. ولی به این خیلی باید پرداخت که نباید اجازه داد بچه مذهبی ها از دینشان، دیانتشان، حتی انقلابی گری شان، حتی ولایت مداری شان در اثر این خوبی ها مغرور بشوند. اصلا غرور چیز بدی است. ما حرف حق می زنیم و البته آدم در مقام تبلیغ ممکن است محکم حرف بزنیم اما نباید متکبرانه و مغرورانه سخن بگوییم. طرف مقابل ممکن است بخروشد و بجوشد و علیه بدی ها فریاد بر بیاورد، اما مهم دل آدم است. تو خودت باید ترسان تر از همه باشی در خانه ی خداوند متعال. ضعیف تر از همه باشی. علیه نفاق آدم فریاد می زند اما ترسش از اینکه مبادا دچار نفاق باشد باید بیش از منافقین باشد. منافقین که ترس از خدا البته ندارند. مقدمه کلام اینکه سخن از ریزش ها روی آدم را کم می کند. غیر مذهبی ها هم از این بحث خوششان می آید. بگذارید خوششان بیاد. تبلیغ کنید حسابی! نه، همه اینهایی که مذهبی هستند یا ترسان و لرزان و گریان و نگرانند که مبادا در آینده خراب بشوند و همه خطرات متوجه آنها هست یا اگر ترسان و نگران و نالان نیستند زمین خواهند خورد و بدتر از شما خواهند شد. شما سرتان را بالا بگیرید. این باید در جامعه پخش بشود. ما دو جور غیر مذهبی داریم، غیر مذهبی های خوب و غیر مذهبی های نامرد. من آن غیر مذهبی های نامرد را نمی گویم. غیر مذهبی خوب. حالا به هر دلیلی عقب افتاده. ولی ریشه زیاد بد نیست. خیلی ها اینطوری اند. غربال همین است، آخر الزمان غربالی که صورت می گیرد در روایات دقیقاً آمده خیلی ها آن طرفند می آیند این طرف، خیلی ها اینطرفند ولی می روند آن طرف. همین بحث ها مقدمات اینطرف آن طرف شدن را فراهم می کند. ما واقعاً باید با توجه به بحث عاقبت به خیری، با توجه به بحث ریزش ها غرور را از مومنین بگیریم و با توجه به بحث رویشها، یأس را از غیر مومنین بگیریم. این باید در فرهنگ جاری باشد. با کسی عقد اخوت بسته نشده است. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با همه عظمتی که داشته اند، با همه ی عرفان و اعتقادی که داشتند به راهشان، با همه ی صلابتی که در مسیر انقلابی گری داشته اند، خوفشان آنچنان بود در نمازهای شب، آنچنان گریه می کردند که بیا و ببین. آویزان در خانه خداوند متعال، یک لحظه خدایا اگر من را رها بکنی من هیچ نیستم و واقعاً این را باور داشتند. پیامبر اکرم، این تکه کلام رسول خدا بود، لا تکلنی الی نفس طرفه عینٍ ابدا. یک لحظه من را به خودم وا مگذار. من به چه چیز تکیه کنم؟ ای رسول خدا، کشتی ما را با این سخن. شما همه عالم در اختیارت است لا تکلنی الی نفس طرفه عین ابدا. به خدا قسم اگر مومنین نترسند از عاقبتشان، بوی تعفن آسیب ها و آفات ایمان آنها جامعه را به هلاکت خواهد کشاند. بوی تعفن این خرابی های غرور مومنین. همه چیز را به فساد و تباهی خواهد کشید. مومنین باید بترسند. ما که مومن شدیم باید بترسیم، کسی که گنهکار هست هم باید بترسد، حالا نترسد هم نمی ترسد. پس چه فرقی هست؟ هیچ فرقی نیست. امیرالمومنین وقتی باب انابه توبه را باز می کند، گنه کاران جا می مانند از او. وقتی گنه کاران دعای کمیل بخوانند می گویند ما این همه جنایت نکرده ایم. جلو میزند از همه آدم بد ها. نگرانی عاقبت به خیری در چشم های آدم متواضع مومن پیداست. این را آدم هایی که بی دین هم هستند می فهمند. خیلی وقت ها آنها درست تشخیص می دهند که ما مغروریم. این چشم باطن بین و دیدن قیافه برزخی نمی خواهد. این از آن بحث هاست، باید در جامعه رواجش داد و به رویش کار کرد. نه در مقام تحقیر مومنان. بلکه در مقام تحذیر مومنان و تعظیم مومنانی که اهل ترسند. باز چند آیه از آیات کریمه قرآن را مرور کنیم درباره ریزش ها و رویش ها. این یکی دوآیه را من باز از آیه های فراوانی که دیشب چند آیه ای بیشتر البته خواندیم در ابتدای بحث آوردم خدمت شما و بعد بپردازیم به اینکه چرا اساساً ریزش ها و رویش ها بسترش موجود است در دین، در واقعیت های حیاط بشر و در وجود انسان. دیشب اشاره ای به این معنی شد تفصیلی تر در این باره صحبت بکنیم انشاالله. می فرماید "هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین". آن خدایی است که سکینه و آرامش را در قلوب مومنین ایجاد می کند. ائمه هدی (علیهم السلام) فرموده اند این سکینه یعنی ایمان. منتهی یکی از آثار برجسته ایمان که آرامش است را خداوند متعال اینجا ذکر فرموده است. "لیزدادوا ایمامنا مع ایمانهم".تا ایمانشان اضافه بشود. ایمان خودشان است، یک ایمان دیگری پیدا می کنند. من نامه شهید دارم. نامه به من نوشته قبل از شهادتش. نوشته اینجا نمی دانی چقدر به ایمان من اضافه شده است. رفته به جنگ ،ایمانش اضافه. بحران ایمان او را افزایش می دهد. "و لله جنود السماوات و الارض و کان الله علیما حکیما"و جنود آسمان ها و زمین در اختیار پروردگار عالم است جنود آسمان ها و زمین در اختیار خداوند متعال است یعنی چه؟ من فضا را یک طوری برای او ایجاد می کنم که ایمانش زیاد بشود. جلوی چشمش صحنه ها و حوادثی شکل می دهم که موجب بشود ایمانش زیاد بشود. بعضی ها می گویند ما از حادثه ها فهمیدیم و منحرف شدیم می گویم ببین، گیر از خودت است. اگر خدا بخواهد حادثه ها را به گونه ای جلوی دیدگان تو تنظیم می کند و ترسیم می کند با جنود بی پایانی که در آسمان ها و زمین دارد ایمان تو افزایش پیدا میکند. در دل سخترین حادثه ها. این از رویش. رویش را دیشب ترجمه کردیم. رویش یعنی رشدی ما فوق حد طبیعی برای یک انسان در موقعیتی که اتفاقا انتظار ریزش هست. اتفاقا در آن موقعیت ها انتظار شکست و سقوط هست. در همان موقعیت برعکس رشد بکند و رشدی فزاینده پیدا بکند و نعمت ایمان از خدا بیشتر دریافت بکند به آن می گویند رویش و الا می شود رشد. رشد همان مسیر طبیعی است که انسان رشد می کند و می رود جلو. رویش بعضی اوقات برای آدم ها بد است که خوب می شود و بعضی اوقات برای آدم های خوب که خوب تر می شوند. بعضی ها یک دفعه اوج می گیرند. خوب هستند خوبتر می شوند. و ریزش هم انواع و اقسامی دارد. گاهی از اوقات آدمی خوب است بد می شود،گاهی از اوقات آدم خوب متوقف می شود، بد نمی شود. همان وسط ذلیل می شود. بعضی وقت ها یک آدم خوب جنایتکار می شود. بعضی وقت ها یک آدم بد خیلی بدتر می شود. عمر سعد از اولش هم بد بود، ولی تا سه روز قبل از عاشورا می گفت من می ترسم این شمر اینقدر من را تهدید می کند دستم را به خون امام حسین آغشته می کند. آنقدر بد نبود که قاتل امام حسین(ع) بشود. بعضی ها هم نامه نوشته بودند حسین بیا، جزو قاتلین شدند. انواع ریزش ها و رویش ها هست. در آیه دیگری که اشاره به ریزش ها دارد و نکات فراوانی در این آیه هست که باید بعداً به این نکات برسیم. بخشی از آن را در بحث امروز انشاالله مرور خواهیم کرد. می فرماید: "و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله رسل أفان مات قتل ان غلبتم علی اعقابکم و سیجزی الله الشاکرین"اگر پیامبر گرامی اسلام که مانند همه پیامبران پیشین است و از دنیا می رود از دنیا رفت شما. البته می دانید که در این آیه می فرماید اگر پیامبر از دنیا برود یا به شهادت برسد. احتمال شهادت پیامبر اکرم را هم باقی می گذارد. به برخی از نقل ها در این زمینه مراجعه بکنید، این آیه خودش را روشن تر نشان خواهد داد. نه اینکه خدا نمی داند پیامبر اکرم چگونه از دنیا برود. شاید اشاره است به بعضی از موضوعاتی که باید مبهم باقی بماند. ان غلبتم علی اعقابکم. شما می خواهید برگردید به عقب؟ یک نوع از ریزش انقلاب به اعقاب است. یکی از انواع ریزش ها این است. یعنی برمی گردد به عقب، به سابقه بدش بر می گردد. دوباره اینجا خدا صریحاً برای جامعه اسلامی بحث ریزش از این نوع را مطرح می کند. می فرماید خدا که ضرر نمی کند، من هرکه تشکر بکند، شکر نعمت دین را داشته باشد، من او را جزا خواهم داد. یا می فرماید در سوره دیگری از قرآن. "ان الذین کفروا بعد ایمانهم ثم الزدادوا کفراً لم تقبل توبتهم و اولئک هم الضالون". کسانی که کافر شدند بعد از ایمان. این ریزش است. ریزش از این بهتر چه می خواهیم. "ثم الزدادوا کفرا".نه یک مرحله ریزش، دو مرحله ریزش پیدا کردند. اول قاتل نبود، حالا حاضر شده قاتل هم بشود. اول که کافر بود بچه خوبی بود، بعد مومن شد، حالا دوباره کافر شده است خیلی جنایتکار شده است. لم تقبل توبتهم، خداوند می فرماید من توبه اینها را نمی پذیرم. اولئک هم الضالون. دوستان اگر با آیاتی که دیشب در محضر شما قرائت شد و این آیات و عموم اطلاعات خودتان رسیدید که بحث ریزش ها و رویش ها در قرآن یک بحث بسیار جدی است از این بحث عبور کنید. هر کسی مومن میشود باید بلافاصله او را ترساند. یک بحث حاشیه ای است. در مسیر دین داری باید یک اتفاقی بیافتد. خودت را به یک گوشه دین بند کنی قبول نیست. خدا دین را از تو می کند. خوف از عاقبت به خیر نشدن مثل از خوف تصادف کردن در جاده نیست. خوف تصادف کردن در جاده را می توانی اصلا نداشته باشی. ولی اینجا این خوف را می فرماید باید داشته باشی. اصلا نداشته باشی خودش علامت بیماریست. عوامل زمینه ساز ریزش ها و رویش ها سه عامل می تواند عوامل زمینه ساز برای سخن از ریزش ها و رویش ها باشد. زمینه ساز نه برای سخن از ریزش ها و رویش ها باشد. زمینه ساز نه برای سخن از ریزش ها و رویش ها، خود حقیقت ریزش ها و رویش ها باشد.عامل اول پیچیدگی روح انسان است. انسان موجود پیچیده ای است. بخش اعظمی از ریزش ها و رویش ها ریشه اصلی اش به خود انسان برمی گردد. انسان یک موجود پیچیده است که اگر این پیچیدگی را ایمان او مدیریت نکند، ابلیس وجود او این پیچیدگی را مدیریت خواهد کرد. پیچیدگی روح انسان اقتضا می کند بعضی اوقات عیوب خود را پنهان کند. پشت سر خوبی ها عیوب خود را پنهان کند. پیچیدگی روح انسان گاهی اوقات باعث می شود عیوب خود را توجیح کند، باعث می شود عیوب خود را فراموش کند، نبیند و به جای دیدن عیوب خوبی های خود را ببیند. دیده اید به بعضی ها انتقاد می کنید شروع می کند به خوبی ها خود را فهرست کردن. این مغزش به صورت خودکار اینطور کار می کند. تا به او می گویی چرا این جنایت را انجام دادی سریع می گوید تو نمی دانی من چقدر زجر کشیده ام. پیچیدگی روح انسان آنقدر زیاد است، نفس انسان آنقدر مکار است، انقدر عماره بالسوء است. همه شما دارای مکر نفس عماره هستید، با مکر نفستون چکار کرده اید تابه حال. کجا زمین کوبیده اید اش؟ کجا آدمش کرده اید؟ آدمش نکرده ایم. آن حیوان درندگی خواهد کرد. اینطوری نیست که گیر بعضی ها بیافتد. آقای بهجت می فرمود همه ما شمر بالقوه ایم. این احساس بالقوه خودت را چگونه نابود کرده ای؟ گذاشتی یک زمانی بالفعل بشود. خدا چقدر امام حسین علیه السلام بیاورد تا به تو ثابت کند که شمر هستی. به همه که ثابت نمی کند. بقیه را روز قیامت روشن می کند. می گوید آن گناهی که کردی شمری بود، برو پیش شمر. حالا داستانی دارد صحرای محشر، حیف ما درگیریم و نمی توانیم تماشاچی باشیم. یک دفعه می بینیم یک عابدی را محشور می کنند با عمر سعد. ما کجا و این عمر سعد کجا. ما حالا یک اشتباهی کردیم. حالا این عابد چه اشتباهی کرده؟ روایت داریم عابدی ایستاده بود به نماز جلوی او پرهای مرغی را می کندند، شکنجه اش می دادند تا جان داد این مرغ. این عابد می خواست نمازش را باطل بکند و آن را نجاتش بدهد، نجاتش نداد. گفت حالا دارم نمازم را می خوانم. بی اعتنایی کرد. همانجا زمین دهن باز کرد و او را بلعید و وارد عذاب شد. امام صادق (ع) می فرماید تا همین الآن در عذاب است. کار شمری کرد. مگر می خواستی چه کار بکنی که با شمر محشور شوی؟ حتماً باید برای تو هم امام حسین بیاورند؟ چرا ریزش ها بحثش مطرح می شود، برای اینکه تلاش خداوند متعال کنکاشی است برای اعماق روح انسان. بالاخره تو می خواهی با خودت چه کار کنی؟ خودت را که نباید انکار کنی. خدا دوست دارد تمام ابعاد وجودت در راه کمال استفاده بشود و سطحی باقی نماند. من به شما بگویم بعضی ها اینطور استغفار می کنند. یک دستشان را می برند بالا، خدایا من را ببخش. با آن دست دیگرش بدی هایش را گرفته و پنهان کرده. بعضی از عیوب خودش را نگه می دارد یک گوشه ای. تمرین کنید، شروع کنید به استغفار کردن از همه بدی ها. امیرالمومنین (ع) فرمود : "والله ما ینجو من الذنب الا من اقر به". به خدا قسم نجات پیدا نمی کند از گناه مگر کسی که اقرار به گناه بکند. اگر می بینید در ادعیه اقرار به گناه خاصی نشده است چون ائمه خدا گناه خاصی نداشته اند. انسان موجود پیچیده ای است. بعضی وقت ها به خاطر پیچیدگی روحش، بعضی از گناهان خودش را نمی خواهد ببیند. می فرماید من بنده ام را دوست داشته باشم "بَصَره عُیوبَه". بصیرش می کنم به عیب هایش، همه عیب هایش را می فهمد. چرا ریزش رخ می دهد؟ برای عیبی که پنهانش کردی درستش نکردی، انکارش کردی، خداوند می گوید چرا اینکار را کرده ای. یکی از بستر ها و زمینه های ریزش، عیوب خود انسان است. ما بعداً هم به این عیوب خواهیم رسید. امیر المومنین (ع) در مورد زبیر فرمود می دانید چه چیز زبیر را بیچاره کرد؟ یک بار یک حسادتی به من کرد و این را در دلش نگه داشت و درست نکرد. آخر بیچاره اش کرد. در آن داستانی که رفته بودند ماموریتی از جانب رسول گرامی اسلام و بعد او نتوانست ماموریت را درست انجام بدهد. می خواستند جاسوسی را بگیرند و او نتوانست و گفت او چنین چیزی ندارد. آقا امیرالمومنین علیه السلام فرمود رسول خدا (ص) فرموده، مگر می تواند این حرف درست نباشد. رفت با نهیبی این مدارک را از او گرفت. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: آنجا یک ذره حسادت در دل زبیر افتاد. 30 سال فرصت داشت درست بکند خودش را، نکرد. زیاد هم نگویید حب دنیا، حب مقام، اگر این حسادت را درست کرده بود، علی علیه السلام، حب مقامِ زبیر را با یک عنایت درست می کرد. علت بروز ریزش و رویش چرا بحث ریزش ها و رویش ها پیش می آید؟ چون انسان موجود پیچیده ای است، در مورد رویش ها هم همین طور است. چرا یک دفعه فضیل عیاض گفت می آیم امشب خانه ات را غارت می کنم به بچه هایت هم تجاوز می کنم. گفت نامرد من که نمی توانم جلوی تو را بگیرم، لا اقل از در بیا و آبروی من را نبر. گفت حالا که این را گفتی نردبان می گذارم از دیوار می آید تا جلوی مردم هم آبرو نداشته باشی. رفت از دیوار بالا، وسط راه شنید آیه قران را، تکان خورد و برگشت. یکدفعه تکان خورد. گفت وقتش رسیده. برگشت، عارفی شد برای خودش. 24 ساعته گریه می کرد. یک کاروانی آمد، دیگر فضیل را نمی دیدند. کاروان دار به کاروان گفت اینجا منطقه یک قداره بندی است به اسم فضیل. امشب هر کس مواظب کالایش باشد. سعی کنید تا صبح نگران باشید و مراقب اموالتان باشید. یک دفعه ای فضیل شنید. آن گوشه داشت گریه می کرد. بلند شد ناله ای زد. گفت راحت باشید، آن فضیل مرد. آن فضیل نابود شد. راحت بخوابید. دیدند فضیل است. یک چیزی داشته... انسان موجود پیچیده ای است. اینطوری است که بحث ریزش ها و رویش ها تبدیل می شود به کنکاشی برای روح انسان. عوامل دیگری هم هست که بستر ریزش ها و رویش ها می شود. بگذارید بگذریم. ولی رفقا این مسئله مسئله پیچیده ای است که عرض کردم. چه زمانی، کدام صفت، آخر نجاتش می دهد یا باعث سقوطش می شود معلوم نیست. محاسبه کردن قیمت انسان ها فقط کار خداوند متعال است. در عالم کسی نمی تواند این را محاسبه کند. در عالم فقط یک نفر بعد از خداوند متعال می تواند محاسبه کند و آن چه کسی است؟ آن علی بن ابی طالب علیه السلام است، کنار حوض کوثر، نزد پل صراط که قسیم الجنه و النّار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید علی جان! تو تعیین کن چه کسی به بهشت برود و چه کسی به جهنم. یکی یکی نگاه می کند. قسیم الجنة النار. و الا این کار کار خود خداست. لذا فرمودند که شما اجمالا هیچ بدی ای را در وجود خودت نگه ندار. حتی بعضی ها درباره دیگران به قضاوت رسیده اند اما درباره خودشان به این سهولت به قضاوت نمی توانند برسند. سطح زندگی دیگران پایین تر است می توانند درباره آن قضاوت کنند اما در باره خودشان نمی توانند قضاوت کنند. سطح زندگی دیگران پایین تر است می توانند درباره اش قضاوت کنند اما در باره خودشان نمی توانند قضاوت کنند. سطح زندگی خودشان بالاتر است از نظر معنوی درباره خودشان نمی توانند به این سادگی قضاوت کنند. انسان در پیچ و خم های امتحانات الهی اسیر می شود. یک مقدار هم از راه حل صحبت کنیم. چکار کنیم؟ یک کار خوبی را انجام بده که قدرت پاک سازی بقیه اجزای روح تو را داشته باشد بیشتر از هر کار خوب دیگری. کار خوبی که نفس تو به سختی بتواند این کار خوب را برای خود بکند. مثلاً شیطان می گوید هیئت نمی خواهد بروی. حالا تو با این هیئت عارف نمی شوی. حالا تو فکر می کنی هیئت می روی چه می شوی؟ هیئت که می روی می زنی توی دهان ابلیس. میگوید خب حالا هیئتت را برای خودم می کنم. می آید در گوشت می گوید تو هم هیئتی شدی ها! دیگر خراب شد. اگر با هیئت نرفتن می خواست تو را ببرد جهنم، حالا با هیئت رفتنت می برد. پیغمبر اعظم (ص) می فرماید گناه می کردی بهتر از این بود که گناه می کردی و مغرور نمی شدی. نفس ما کدام عمل ما را تا به حال برای خود نکرده. می فرماید یک حسنه از مومن قبول بشود خدا بهشت را به او خواهد داد. بستر ریزش ها و رویش ها کجاست؟ علت یک جای دیگر است. در اراده ی آدمی و در بد و خوب بودن آدمی است. زمینه اش کجاست، یکی اش پیچیدگی روح انسان است. روح انسان همه ی اعمال را از آن خود می کند. می خواهد از آن یک کیسه درست بکند. زود از داخلش می خواهد سود در بیاورد. زود از داخلش می خواهد درآمدی حاصل بکند. کمی بیشترش توقع گذاشتن از دیگران است، کمی بیشترش منت گذاشتن بر سر خدا و پیامبر است!! این ریزش ها برای این است. نفس انسان همه چیز را برای خود می کند.. "ان النفس لعماره بالسوء الا ما رحم ربی". مگر اینکه خدا رحم بکند. هیچ کس دیگر به خودش اطمینان نداشته باشد. حالا من می خواهم به شما راه حل پیشنهاد بدهم. یک عملی که بیشترین قدرت برای اینکه پاکی را درون من جاری بکند داشته باشد. یک عملی که بیشترین بدی ها را نابود کند، یک عملی که بیشترین بقا را داشته باشد. یک عملی که از آن خسته هم نشویم. بیا به خوبان عالم تواضع کن. خوبان عالم یعنی چه کسانی؟ یعنی اولیا خدا! در خانه ائمه اطهار علیهم السلام زیاد بروید.
https://tavoosebehesht.ir/node/7121
افزودن دیدگاه جدید