فرهنگ مظلوم...
مشكل کم کاری خودماست که به جای عمل فقط حرف می زنیم و در جایی که باید با تمام قوا حضور داشته باشیم میدان را خالی کرده ایم و صحنه را به عده ای متحجر در ظاهر روشنفکر نما داده ايم. یادداشتی از: ابوالفضل سربند آرانی «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی و نظامی و صنعتی قدرتمند باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند؛ باالآخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.»- بخشی از پیام امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران«رضوان الله تعالی علیه» به مناسبت بازگشایی مدارس در اول مهرماه 1360- 1- فرهنگ...، بیش تر ما این واژه را با هنر که همیشه همراه آن است می شناسیم اما هیچ وقت سعی نکردیم این واژه را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهیم و در آن جست و جو کنیم. آیا تا به حال فکر کرده ایم فرهنگ به چه معناست؟...، فرهنگ شامل چه مواردی است؟...، چرا واژه فرهنگ آنقدر دچار ابهام شده است که وقتی اسم آن بیان می شود تعابیری همچون هنر، موسیقی، رقص، نقاشی و... به ذهن می رسد. در صورتی که اصل فرهنگ چیز دیگری است؟... چرا امام راحل مان(ره)می فرمایند:« فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای سیاسی و... قدرتمند باشد، پوچ و پوک و میان تهی است»؟... چرا انقلاب ما را یک انقلاب فرهنگی می نامند؟... آیا در دین مبین اسلام به فرهنگ اشاره شده است؟ و... 2- شاید فرهنگ جزء معدود مواردی باشد که بیش تر مسئولان و دلسوزان و منتقدان در ارزیابی آن به یک نتیجه واحد رسیده باشند و آن اینکه ما به آنچه که در زمینه فرهنگ در کشورمان انتظار آن را داشتیم نرسیده ایم. بله، درست است که بحمدا... با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ما توانستیم به دستاوردهای بزرگی برسیم اما به آنچه که شایسته آن هستیم نرسیده ایم و این را می شود به وضوح در سطح جامعه مشاهده کرد،... بله درست است که در طول این سالها چند نفر آمده اند و یک سری کارهایی را انجام داده اند ولی به قول معروف یک دست صدا ندارد. یکی از دلایل آن این است که ما هنوز فرهنگ را جدی نگرفتیم و آن را جزء نیازهای مردم ندانستیم؛ چرا؟... چرا از اینکه ما فقط نیازهای مردم را در نان، مسکن، پوشاک و... می دانیم. آیا فرهنگ جزء نیازهای مردم ما نیست؟... 3- به یاد دارم در دوره دبیرستان در کتاب ادبیات آن دوره بخشی از کتاب «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» آقای حداد عادل را آورده بودند، خیلی برای من جالب بود، مخصوصاً آن قسمتی که داستان کریستین آندرسن را آورده بود که گفته بود که(البته مضمون آن این است): «دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفته که ما در فن خیاطی استادیم و بهترین لباس ها را که برازنده قامت بزرگان باشد می دوزیم اما از همه مهم تر هنر ما این است که می توانیم لباسی را برای پادشاه بدوزیم که فقط حلال زاده ها قادر به دیدن آن باشند... پادشاه موافقت می کند و دستور می دهد مقادیری هفتگی در اختیار آن ها قرار دهند، خیاط ها پول را می گیرند و کارگاهی عریض را دایر می کنند و بدون آنکه پارچه و نخ و طلا و نقره ای صرف کنند دست های خود را چنان استادانه در هوا تکان می دادند که فکر می کردی مشغول کار هستند و هر کس هم از جانب پادشاه برای بازدید می آمد از ترس اینکه بگویند حرام زاده است از آن برای پادشاه تعریف می کرد، سرانجام قرار شد جشنی عظیم در شهر به پا شود تا پادشاه جامه خود را بپوشد و خلایق همه او را در آن لباس ببینند. مردم به دو سمت خیابان ایستادند و پادشاه لخت با آداب تمام و آرامش از برابر آن ها عبور کرد و درباریان، رجال، امیران و وزیران با احترام و حیرت و تحسین پشت سر پادشاه در حرکت بودند. مردم نیز با آن که هیچ کدامشان لباس بر تن پادشاه نمی دیدند از ترس تهمت فریاد شادی سر داده بودند و لباس جدید را به پادشاه تبریک می گفتند. ناگهان از میان جمعیت کودکی فریاد زد: این که لباس بر تن ندارد؛ این چرا لخت است؟. هر چه مادر بی چاره اش سعی کرد او را از تکرار این حرف منصرف کند نتوانست، کم کم یکی دو تا از بچه های دیگر هم همین حرف را تکرار کردند و بعضی از از تماشاچیان با تردید این حرف را برای هم نقل کردند و دیری نگذشت که جمعیت یک پارچه فریاد کردند که چرا پادشاه لخت است و چرا...؟ چرا؟...» ... و اینک تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد و اما در حقیقت به جای آن که لباس بر تن او کند، او را برهنه ساخته است و هیچ کس جرئت نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه پارچه و چه و چه، برهنگی انسان است. آیا مردمی پیدا می شوند که صداقتی کودکانه داشته باشند و در مقابل جهانی که برهنگی را لباس می داند، جرئت کنند و فریاد برآورند؟»حال این سؤال مطرح است که چرا این مردم، ما نباشیم؟. 4- در سالیانی چند از پس از پیروزی انقلاب اسلامی متأسفانه ما در زمینه فرهنگ یا اقدامی نکردیم و یا یک سری اقدامات نامناسب را انجام دادیم، برای مثال ما می توانستیم به جهت اینکه کشوری اسلامی هستیم و بیش تر مردم ما با مساجد پیوند خورده اند با سرمایه گذاری بر روی مساجد و کانون های مساجد نتیجه ای نسبتاً قابل قبول را به دست آوریم اما با سرمایه گذاری در خانه های به اسم، فرهنگ! که الگوبرداری از فرهنگ غرب بود ضربه ای به فرهنگ کشور وارد کردیم که عقب گردی بسیار بزرگ و شاید جبران ناپذیر برای ما در زمینه فرهنگ بود، یا مثلاً به جهت اعتمادسازی و جذب کسانی که اعتقاد به انقلاب نداشته اند (این عدم اعتقاد را بارها هم با زبان و هم در آثارشان فریاد زده اند) با دادن مجوزهای بی دلیل به آثار موسیقیایی ، نوشتاری یا حتی سینمایی آن ها به جای آن که لباس بر تن مردم کنیم، آن ها را برهنه ساختیم. 5- در دنیا ثابت شده و از نظر تئوری هم قابل فهم است که اگر جامعه ای بر اساس اصول ارزشی حرکت نکند نتیجه آن به منافع و مصالح مردم منجر نخواهد شد.در جایی خوانده بودم که یکی از تئوریسین های آمریکایی، پس از پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های دفاع مقدس به سردمداران آمریکا رهنمود داده بود ما باید این فرهنگ شهادت طلبی را در ایرانی ها به رفاه طلبی و مصرف زدگی تبدیل کنیم تا خطر آینده آنها را از سر خود رفع کنیم و برای این کار در ابتدا بایستی ارزش های دینی و ملی و هویت آنها از جمله انقلاب و دفاع مقدس را زیر سؤال ببریم تا نسبت به آن بی اعتقاد شوند. این همان تئوری جنگ و براندازی نرم است. (کلمه ای که آن قدر در این تهاجم فرهنگی فقط بر زبان استفاده کردیم که اسماً کهنه شد ولی...) و به قول خودشان در آغاز روی ذهن ها کار کنند و آن را از بین ببرند و بعد از آن روی به حذف فیزیکی بیاورند. آیا این گونه بی اهمیتی به فرهنگ به فروپاشی ایدئولوژیک این سنت روی نیاورده است؟ آیا آثار منتتر شده توسط نویسندگان و فیلمسازان غیر متعهد در جهت هر چه کمرنگ تر کردن این جهاد مقدس حرکت نکرده است؟ 6- اخیراً خوب با توجه به نصایح رهبر معظم انقلاب در موضوع تلاش در زمینه فرهنگ، دولت دهم با شعار کاملاً فرهنگی در سدد بالا بردن سطح فرهنگ در جامعه تلاش خود را آغاز کرده است و در بسیاری از موارد نظیر کانون های فرهنگی مساجد موفق بوده است اما اگر بعضی از این اقداماتی که انجام می دهند در سدد اصلاح آن پیش نروند ممکن است به همان عقب گرد گذشته باز گردیم. برای مثال همین کارهایی که در قسمت سینما(که یکی از تأثیر گذارترین قسمت ها در زمینه فرهنگ در جامعه است) انجام می شود و خیلی از فیلم هایی که متضاد با فرهنگ هستند اجزای تولید و یا رفع توقیف و به عنوان غذا به خورد ما می شوند اگر اصلاح نشود باز هم ممکن است ما را از جهاتی عریان سازد.هنوز زمانی بیش نمی گذرد که تنی چتد از مراجع که همگی ار وفاداران و دلسوزان به انقلاب هستند و همواره موضع گیری هایشان در قبال مسائل روز، یاری گر نظام اسلامی بوده است به جسارت تعدادی از این فیلم ها اعتراض نشان دادند و هشدار دادند که اینگونه فیلم های سینمایی نباید در نظام اسلامی ساخته شود. اما در مقابل، موضع گیری معاونت محترم سینمایی این بود که این فیلم ها اجازه اکران نخواهند گرفت!!! اما این جواب این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که آیا فقط جلوگیری از اکران این آثار ضد ارزشی و ضد اسلامی فوق الذکر کافی است؟ پس تکلیف جسارت ها و گستاخی های سازندگانشان به مقدسات و باورهای مذهبی و اسلامی چه می شود؟ چه کسی پاسخگوی جریحه دار شدن احساسات مردم مسلمان این آب و خاک در برابر چنین فیلم هایی است؟ آیا ما تنها با برخورد با سازندگان فیلم های موهنی همچون «فتنه» قانع می شدیم؟ (فیلم «فتنه» نیز فرصت نمایش در هیچ سالن نمایشی را پیدا نکرد اما ساخت آن با چنان شدت وحدتی مورد اعتراض امت مسلمان قرار گرفت که سازنده اش دیگر حتی جرأت اظهارنظر پیدا نکرد.) آیا توقیف یک فیلم سیاه که امکان دارد مانند برخی فیلم های رفع توقیف شده این دوره از معاونت سینمایی، در دوره معاون دیگری رفع توقیف گردد!!! و علاوه بر آن سازندگانش بلافاصله به ساخت فیلمی دیگر مشغول شوند، برای جبران وهن اعتقادات و باورهای دینی و ملی یک ملت کافی است؟ آنچه که شاید بتواند تا حدودی زخم های مردم را از این اهانت ها به دین و اعتقاداتشان تسکین دهد برخورد قاطع مسئولین فرهنگی با این گستاخی هاست و همچنین هشیاری متولیان دستگاههای فرهنگی و هنری که آنقدر مفتون و شیفته روشنفکری و آوانگاردیسم نشوند که حساسیت خود را نسبت به محتوای آثار تولیدی از دست داده و ناگهان به خود بیایند که دیگر فرصت از دست رفته و بابت مسامحه بایستی پاسخگو باشند که پیش از این دیگران را به خاطر مرتکب شدنشان به شدت سرزنش می کردند. 7- آن ها که پی گیر مسائل فرهنگی و هنری هستند به طور حتم می دانند که بودجه فرهنگ و هنر در سال جاری با رشد چشمگیر، به 1500 میلیارد تومان رسیده بود. همچنین در خبرها داشتیم که فیلمی به نام «آواتار» ساخته جیمز کامرون بیش از 2 میلیارد دلار-2000 میلیارد تومان- فروش داشته است، تمام این ها را فقط برای این گفته شد که شما به این نکته توجه کنید که بودجه فرهنگ و هنر، با وجود ادعای رشد چشمگیر، به قدر فروش تنها یک فیلم آمریکایی نیست.در تمام این سالها، همواره در حول و حوش تدوین و تصویب لوایح بودجه، اغلب مسؤلان قوه های مجریه و مقننه، بر کمبود شدید بودجه فرهنگی اذعان داشته اند، اما با این حال گویا اراده ای برای جبران این نقص نبوده است و همیشه حداقل ها در بودجه سالیانه به این امر مهم اختصاص یافته است.به این ترتیب، بیش تر بودن عایدی یک محصول آمریکایی از تمام بودجه فرهنگ و هنر کشورمان موضوعی است که به نظر می رسد نه تنها وقت رسیدگی، تدفین و رسیدن به روش های گره گشایی آن فرارسیده، بلکه خیلی هم دیر شده است. موضوع این نیست که چرا بودجه فرهنگ و هنر همیشه کم است و یا افزایش آن هم دردی را دوا نمی کند موضوع این است که مدیریت بودجه ها در کشور ما وجود ندارد. برای اینکه جلوی سوء استفاده ها گرفته شود باید فرهنگ را برای خود مسئولین که قانون گذار و مجری قانون هستند تشریح کنیم تا آن ها معتقد باشند که روزی باید برای تک تک تصمیم گیری ها و اظهارنظرها پاسخگو باشند. مسئولین باید ارزش های اسلامی و نیازهای مردم را در نظر بگیرند و با توجه به آن سیاست های خود را اجرا کنند. 8- نزدیک به 2 ماه از آخرین و مهم ترین مسابقه بخش فرهنگ ( که می تواند نشان گر تمامیت فرهنگ کشور به سرتاسر دنیا باشد) می گذرد، اما دریغ، حتی نمی توان قطره ای از فرهنگ اسلامی را در جایی که به برکت انقلاب به وجد آمده، مشاهده کرد.البته این مورد دلایل گوناگونی دارد که مهم ترین آن کم کاری خودماست که به جای عمل فقط حرف می زنیم و در جایی که باید با تمام قوا حضور داشته باشیم میدان را خالی کرده ایم و صحنه را به عده ای متحجر در ظاهر روشنفکر نما داده ایم.9- فرهنگ اسلامی یک فرهنگ لیبرالی نیست بلکه مبتنی بر عقاید دینی است و اگر این فرهنگ تقویت شود همه تصمیم گیری ها به نتیجه منجر می شود ولی متأسفانه این باور به قدر کافی در بین مسئولین وجود ندارد و در این زمینه یا باید معجزه ای انجام داد که مردم عوض شوند و یا ساز و کارهای علمی اندیشیده شود که این فرهنگ اسلامی در جامعه ترویج شود. کسی که به کم تعهدی عادت کرد را نمی توان یک دفعه تربیت کرد یا نمی توان کسی را که اصلاً تعهد ندارد با دادن یک سری امتیازها متعهد کرد، باید برنامه ریزی ها و مطالعات کافی برای تربیت این افراد انجام داد و اگر این کار انجام شود می توان امیدوار بود که فرهنگ ارتقاء یافته است.10- و در پایان فقط می توانم به سخنانی از حضرت آقا اشاره کنم که فرمودند «فرهنگ، همان چیزی است که من حاضرم به خاطرش جانم را فدا کنم.» این جمله یعنی عرصه فرهنگ عرصه جهاد است و یا در جایی دیگر فرمودند: «اقتدارحقيقي هر كشور اقتدار فرهنگی آن است.» پس باید در این زمینه فعالیت بیش تری را همه ما انجام دهیم و به قول معروف: «جمهوری اسلامی در عرصه های فرهنگی به مراتب زودتر و بهتر از انرژی هسته ای می توانست و می تواند که پیشتازی کند و به قدرت فرا منطقه ای دست پیدا کند.»اگر...
https://tavoosebehesht.ir/node/6958
افزودن دیدگاه جدید