بيان لطيف علامه طباطبائی در وصف جان دادن شهيد

<p>حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در ديدار با جمعي از اساتيد و دانشجويان در مرداد 1385می گوید: خدا غريق رحمت كند سيّدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائي را مي فرمود: اين كسي كه در ميدان تير خورده و دارد دست و پا مي زند؛ ديگران خيال مي كردند يا خيال مي كنند او جان كندن دارد؛ خير!               به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، آیت الله جوادی آملی در ادامه می گوید: كسي كه اهل رباست، اهل معصيّت است و با ايست قلبي دفعتاً مرده؛ خيال مي كنند او جان كندن ندارد ! فرمود: نه آن خيال درست است، نه اين خيال !
متن خبر

حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در ديدار با جمعي از اساتيد و دانشجويان در مرداد 1385می گوید: خدا غريق رحمت كند سيّدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائي را مي فرمود: اين كسي كه در ميدان تير خورده و دارد دست و پا مي زند؛ ديگران خيال مي كردند يا خيال مي كنند او جان كندن دارد؛ خير!               به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، آیت الله جوادی آملی در ادامه می گوید: كسي كه اهل رباست، اهل معصيّت است و با ايست قلبي دفعتاً مرده؛ خيال مي كنند او جان كندن ندارد ! فرمود: نه آن خيال درست است، نه اين خيال ! اگر كسي شهيد شده در ميدان مبارزه، تير خورده و دارد دست و پا مي زند؛ مثل يك آدم تشنه خسته عرق كرده اي است كه در استخر دارد شنا مي كند. ما نمي دانيم او چقدر دارد لذت مي برد ! او اعضاء و جوارحش نسبت به اين عالم بسته است، انبياء و اولياء را مي بيند و دارد لذت مي برد !! او جان كندن ندارد ! متن کامل این سخنرانی که کیهان منتشر کرده است به شرح زیر است: ما وقتي مي خواهيم خودمان را با قرآن بسنجيم، گرچه معارف سنگين قرآن مقدور ما نيست، امّا بالأخره آن مراحلي راكه مربوط به ماست بايد كاملاً تشخيص بدهيم و خودمان را ارزيابي كنيم، ببينيم مطابق قرآنيم يا نه ! در قرآن ذات أقدس له درباره محكم قيامت و معاد و اينكه بعضي ها باطنشان غير ظاهرشان است و خلاف مي كنند، ولي انكار مي كنند، مي فرمايد: اعضاء و جوارح آنها شهادت مي دهد: تشهدعليهم الس نتهم وايديهم وارجلهم (1)، جلودهم (2)؛ اينها هست. و قال ل جلود ه م ل م شه دتم عل ينا قالوا انطقنا الله الّذ ي انطق كلّ شيء(3). گاهي دست و پا شهادت مي دهد كه آدم چه كار كرده است، چه كاره است؛ قيامت همين طور است. كسي بخواهد انكار كند، اعضاء و جوارح شهادت مي دهند. در دنيا هم همين جور است. اين را خوب عنايت كنيد؛ گاهي كسي امر بر او مشتبه است، خيال مي كند آدم خوبي است ! حالا يا در مسائل سياسي، يا در مسائل اجتماعي، يا در مسائل آموزشي؛ يا نه، در خانواده با زن و بچه اش بد اخلاق است. گاهي بچه ها را مي زند، گاهي زنش را مي زند و بالأخره گاهي با اين دست خلاف شرع مي كند. اگر كسي با اين دست خلاف شرع كرد، ولو در داخله منزلش؛ اين دست دارد شهادت مي دهد كه اين آقا مؤمن نيست ! اين نموداري از معاد است و گرنه آدم مؤمن كه دستش گناه نمي كند! چگونگي ظهور شهادت اعضاء در دنياپس اعضاء بدن دو جور حرف مي زند؛ يك وقتي حرف مي زند كه اين آقا ظالم است، يك وقتي نه؛ يك كاري انجام مي دهد كه اين كارهمان شهادت دادن است! ما اگر به اينجا برسيم، مي بينيم كه حساب خيلي دقيق است !! هر جائي يك حرفي زديم، عصباني شديم، داريم تند روي مي كنيم؛ بايد بدانيم اين زبان دارد شهادت مي دهد كه ما اين ايمان را نداريم ! خداي ناكرده يك جائي بخواهيم يك چيزي را امضاء بكنيم كه مخالف با حق است، اين دست دارد شهادت مي دهد كه ما آن مؤمن واقعي نيستيم ! يك جلسه اي كه نبايد برويم، اگر داريم مي رويم؛ اين پا دارد شهادت مي دهد كه ما آن مؤمن واقعي نيستيم. پس شهادت دادن قيامت در دنياي ما هم ظهور دارد. اگر كاري از اعضاء و جوارح ما صادر شد كه با دين ما سازگار نبود؛ اين بچه را بيخود مي زنيم، يا با همسرمان در منزل دعوا مي كنيم، تندي مي كنيم، يا حقّ زير دست را رعايت نمي كنيم؛ هر جا حرفي خلاف زديم، عصباني شديم، امضاي بدي كرديم، حرف بدي زديم، كار زشتي كرديم، اينها دارد شهادت مي دهد كه ما آن نيستيم !همانطوري كه در آيات فراوان هست كه وقتي بهار شد، مي بينيد خدا خوابيده ها را بيدار مي كند و مرده ها را زنده مي كند.بهار كه شد، به ياد قيامت باشيد؛ اين هم همين طور است. در آيات فراوان هست كه خداوند در بهار درخت ها راكه خوابند بيدار مي كند و وقتي درخت ها بيدار شدند، اين خاك ها و آن موادي راكه در كنار اين خاك اند و جامد وبي روحند؛ اينها را تغذيه مي كند، جذب مي كند.خود درخت كه خواب است، بيدار مي شود؛ اين مواد غذائي و خوراكي را كه در اطراف اوست زنده مي كند، اينها مرده اند، اينها كه خوابيده نيستند! خاك مرده است؛ اين خاك را جذب مي كند، به صورت درخت و برگ و شاخه و ميوه در مي آورد؛ يعني مرده را زنده مي كند. پس بهار كه شد، هم خواب ها بيدار مي شوند، هم مرده ها زنده مي شوند. فرمود: ما در قيامت همين جور مي كنيم، خوابيده ها را بيدار مي كنيم، مرده ها را زنده مي كنيم؛ اين در بحث هاي معاد هست. جريان شهادت اعضاء و جوارح هم از همين قبيل است. يعني آدم وقتي كه عصباني مي شود و دارد حرف بد مي زند؛ مي داند كه الآن اين زبان شهادت مي دهد، يعني يك صاحبدل اگر آنجا بنشيند، مي فهمد اين آقا چه كاره است ! ديگر لازم نيست كه دست و پاي او حرف بزنند! الآن شما اگر ببينيد يك آقائي بي جهت دارد كسي را مي زند، مي گوئيد: اين آقا آدم ظالمي است. شاهدتان چيست؟ شاهد ما دست اوست. يا مرتب دارد فحش مي گويد، شما مي گوئيد: اين آقا آدم فاسدي است. مي گوئيم: شما مگر علم غيب داريد؟ مي گويد: نه، من علم غيب ندارم، اين دهان او شهادت داد. مي گوئيم: دهان او شهادت داد، يعني دهان او حرف زد؟ مي گوئيد: لازم نيست حرف بزند، كاري كرده كه ما فهميديم اين آقا عادل نيست! اگر ما با اعضاء و جوارحمان اين حساب را داشته باشيم؛ هم دنيايمان تأمين است، هم آخرتمان تأمين است. اينكه گفتند: انرژي هسته اي حقّ مسلّم ماست و هر كدام از جوانهاي ما يك بمب اتم اند؛ اين حرف درست است، حرف دروغي نيست. يعني اگر كسي مسلمان شد، مؤمن شد، هيچ چيز نمي تواند او را از پا در بياورد ! آخر او براي چه زنده است؟ براي نفت و گاز زنده است؟! آن غرف مبنيّه و انبياء و اولياء منتظر او هستند. اين مي خواهد در زندان زندگي كند يا ف ي روضه م ن ر ياض الجنّه زندگي كند؟ بيان لطيف علامه طباطبائي (ره) در وصف جان دادن لذيذ يك شهيد خدا غريق رحمت كند سيّدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائي را ! مي فرمود: اين كسي كه در ميدان تير خورده و دارد دست و پا مي زند؛ ديگران خيال مي كردند يا خيال مي كنند او جان كندن دارد؛ خير ! كسي كه اهل رباست، اهل معصيّت است و با ايست قلبي دفعتاً مرده؛ خيال مي كنند او جان كندن ندارد ! فرمود: نه آن خيال درست است، نه اين خيال ! اگر كسي شهيد شده در ميدان مبارزه، تير خورده و دارد دست و پا مي زند؛ مثل يك آدم تشنه خسته عرق كرده اي است كه در استخر دارد شنا مي كند. ما نمي دانيم او چقدر دارد لذت مي برد ! او اعضاء و جوارحش نسبت به اين عالم بسته است، انبياء و اولياء را مي بيند و دارد لذت مي برد !! او جان كندن ندارد ! تشريح مرگ دردناك رباخوار از ديدگاه قرآن كريمو آن رباخوار و ظالمي كه با ايست قلبي مرد، خيال نكنيد او جان كندن ندارد ! اين مرگي است كه طبيب طبق اين مرگ اجازه دفن مي دهد، امّا قرآن او را مرده نمي داند! قرآن مي گويد: اين تا از دنيا به برزخ منتقل نشود، نمرده. چه جوري منتقل مي شود؟ آياهمين كه دفن كردند؟ نخير؛چه جوري از دنيا وارد برزخ مي شود؟ او به بسياري از امور وابسته است؛ به مالش، به خانه اش، به مقامش، به چيزي كه تهيه كرده تعلّق شديد دارد كه براي آنها زد و خورد هم مي كرد؛ پس خيلي علاقه دارد و همه اينها را از او گرفتند، تعلّق و علاقه و وابستگي مانده و اگر تعلّق بماند و متعلّق اين علاقه نباشد، درد شروع مي شود و اين همان فشار جان دادن است! اگر كسي كه معتاد به مواد مخدّر است، همين كه دستگير شد چرا رنج مي برد، درد مي كشد؛ براي اينكه مواد را از او گرفتند، اعتياد را كه از او نگرفتند! اعتياد منهاي مواد، درد آور است. كسي كه اهل دنياست و عادت كرده به اين زرق و برق؛ همه را از دست داد ! اگر انسان مي ميرد، مال و زندگي را از او مي گيرند، اگرعلاقه را هم از او بگيرند؛ اين ديگر فشار جان دادن ندارد ! جان دادن زماني است كه علاقه هست، متعلّق نيست ولذا فرياد شروع مي شود !! فرمود: اگر كسي ايست قلبي كرد، مبادا كسي خيال كند كه اين فشار جان دادن ندارد ! تا تك تك اين علاقه ها را از او بكنند؛ مدت ها طول مي كشد، او مدت ها در فشار جان دادن است. بنابراين ما اگر خوابيم، بيدار بشويم و بدانيم داريم كجا مي رويم؛درآن صورت نه بيراهه مي رويم، نه راه كسي را مي بنديم.          

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 20:58
کد خبر: 6711

https://tavoosebehesht.ir/node/6711

افزودن دیدگاه جدید