غربال یا آهن‌ربا

<p>&quot;نظریه جذب&quot; با نفی بدیهی ترین اصول تشیع آغاز می‌شود. انسان كامل امام &quot;دین كامل&quot; و حافظ مجموعه دین است و حفظ مجموعه در گرو حفظ نسبت اجزای مجموعه با هم است و بدون &quot;ولی&quot; كه اولویت ها را و نسبت ها را و اهم و مهم ها را مشخص می‌كند؛ دین كشكولی است در دست متحجرین و سكولارها برای فرار از اولویت ها و مسئولیت‌ها و دینداری چیزی نیست جز وقت گذرانی و فرصت سوزی و مسئولیت گریزی در گلگشت مباحات و مستحبات.             1- استراتژی رسانه‌های ایران در تعامل با رسانه‌های جهانی خصوصا در بخش فرهنگی استراتژی غربال است.
متن خبر

"نظریه جذب" با نفی بدیهی ترین اصول تشیع آغاز می‌شود. انسان كامل امام "دین كامل" و حافظ مجموعه دین است و حفظ مجموعه در گرو حفظ نسبت اجزای مجموعه با هم است و بدون "ولی" كه اولویت ها را و نسبت ها را و اهم و مهم ها را مشخص می‌كند؛ دین كشكولی است در دست متحجرین و سكولارها برای فرار از اولویت ها و مسئولیت‌ها و دینداری چیزی نیست جز وقت گذرانی و فرصت سوزی و مسئولیت گریزی در گلگشت مباحات و مستحبات.             1- استراتژی رسانه‌های ایران در تعامل با رسانه‌های جهانی خصوصا در بخش فرهنگی استراتژی غربال است. در این استراتژی با مشخص كردن چند معیار سلبی می‌توان هر آنچه كه اتمسفر رسانه‌ای غرب تولید می‌كند، از غربال عبور داده و در فضای ذهن و دل عامه جامعه ایرانی جاری نمود.2- استراتژی غربال موجب شده است كه حجم وسیعی از آنتن صداوسیما و محتوای مطبوعات را اخبار و برنامه‌های ورزشی اشغال كند. در اخذ و انعكاس برنامه‌های ورزشی نیز هیچ معیاری جز ورزش (آن گونه كه در فرهنگ مدرن غرب تعریف شده) لحاظ نمی‌شود و دقیقا آنچه كه رسانه‌های سرمایه‌داری جهانی اراده می‌كنند و هر آنچه كه آنها می‌پسندند در آینه رسانه جلوه می‌كند.3- جالب اینجاست كه مدیران و كارشناسان این رسانه‌ها ادعا می‌كنند اخباری مثل مساوی كردن تاتنهام و چارلتون یا درگیری دروازه‌بان مسینا با مربی این تیم یا... به خاطر تقاضای مردم برای اینگونه اخبار منتشر می‌شود و رسانه صرفا رافع این نیاز است و نه ایجادكننده آن.4- در این مجال به دنبال نقد تفصیلی رویكرد رسانه ملی به مقوله ورزش نیستیم كه خود بحثی جداگانه و مفصل را می‌طلبد. اما اجمالا اشاره می‌كنیم كه استراتژی غربال كه می‌توانست به عنوان یكی از راهبردهای مكمل و فرعی در تامین برنامه های صداوسیما مورد استفاده قرار گیرد امروز به اصلی ترین راهبرد سازمان تبدیل شده است و ورودی های رسانه ملی را چه از داخل و چه از خارج مدیریت می‌كند.5- دلیل عمده غلبه چنین راهبردی در سازمان صداوسیما و دیگر رسانه‌ها را می‌توان در بی‌آرمانی و محافظه‌كاری مدیران ارشد و میانی آنها جستجو كرد. در رویكردهای غیرآرمان‌گرایانه، وضع مطلوب صرفا تعریفی در محدوده موقعیت فردی و شغلی مدیران دارد.استراتژی آهن‌ربا هنگامی‌می‌تواند در تحول محتوایی و شكلی رسانه ملی به كار آید كه آرمان‌گرایی، اصالت و اعتبار جدی در سیاست گذاری سازمان پیدا كند. مدیران آرمان‌گرا و انقلابی كه خود را از پاسخ گویی به باندها و مراكز زر و زور و تزویر رها كرده اند، چون عمیقا و با تمام وجود به دنبال تحقق آرمان‌ها هستند، فضای رسانه ای جهانی و داخلی را نه با رویكرد غربال (كه یك رویكرد محافظه‌كارانه و غیرانقلابی است) بلكه با رویكرد آهن‌ربا رصد می‌كنند. و چون حساسیت خود را نسبت به معروف و منكر از دست نداده و در و خزف را از هم باز می‌شناسند، از كوچك‌ترین امكان بالقوه یا بالفعل رسانه ای كه جهت گیری آرمانی دارد، عبور نمی‌كنند. هرچه آهن‌ربا قوی تر و دغدغه های آرمانی مدیریت رسانه بالاتر باشد، در شناسایی و جذب عناصر، مضامین، مراكز و قوالب پراكنده و منتشر در سطح جهانی و داخلی موفق‌تر عمل خواهد كرد. راهبرد آهن‌ربا برخلاف راهبرد غربال یك راهبرد فعال است به این معنا كه منتظر نمی‌شود تا كانال‌های از پیش تعیین شده صرفاً با غربالیزاسیون ورودی های رسانه را شكل دهند.6- "غربال‌"ها بر اثر فشار حجم ورودی‌های رسانه‌های "هل من مزید"گو سوراخ‌هایشان گشاد و گشادتر می‌شود و مرحله به مرحله از غربالیت! خود هم دورتر می‌شوند.7- البته در صداوسیما بخش‌های اداری مختلفی متصدی رصد فضای رسانه ای جهان هستند اما از آنجا كه مدیریت صداوسیما تحت تاثیر محافظه‌كاران و نه آرمان‌گراهاست، عمده این رصد متوجه تهدیدهاست. در صداوسیما بولتن هایی روزانه تهیه می‌شود كه در آن دشمنان رسانه ای جمهوری اسلامی رصد شده و كوچك‌ترین خبرها، گزارش‌ها و گفتگوهایشان دراین بولتن ها جمع آوری می‌شود و دراختیار مدیران محافظه‌كار صداوسیما قرار می‌گیرد تا به انفعال آنها دامن زده و از اندیشیدن‌شان به آرمان‌ها و اهداف ایجابی انقلاب اسلامی دور كند اما فرق عمده محافظه‌كارها و آرمان‌گراها در نگاه به پیرامون آن است كه گروه اول به تهدیدها حساس ترند و گروه دوم به فرصت‌ها. محافظه‌كارها چون آرمانی پیش رو ندارند حداكثر به حفظ وضع موجود یا مقابله با خطرها می اندیشند. اما آرمان‌گراها كه در اندیشه رشد و پیش رفتن به سوی وضع موعودند، سعی می‌كنند هر امكان و فرصتی را برای تحول مثبت و تمهید تحقق وضع آرمانی؛ درست و به موقع ببینند و به فعلیت در آورند.8- تفاوت عمده دیگر محافظه‌كارها و آرمان‌گراها در این است كه آرمان‌گراها چون به آرمان‌های بلند دل بسته اند، هر گامی به سمت وضع موعود را موفقیتی شیرین می‌دانند؛ چون رسیدن به مقصد منوط به پیمودن راهی دراز است هر گامی در این مسیر موضوعیت دارد.هر گام هم مجردا دارای ارزش و موضوعیت است و هم از آنجا كه مقدمه گام بعدی است، دارای ارزشی مضاعف می شود، به این ترتیب آرمان‌گرایی و واقع گرایی متلازم‌اند. اما محافظه‌كارها برای تلطیف ملال محافظه‌كاری نیازمند نوعی آرمان‌گرایی تخیلی و فریب كارانه هستند كه در حوزه رسانه به شكل آرمان‌گرایی مناسبتی تجلی می كند. آن‌ها در عمل گامی برای برهم زدن وضع موجود و پیش رفتن به سمت وضع موعود بر نمی دارند و با حاكم كردن استراتژی غربال كرختی، دنیا زدگی، دم غنیمتی و تنبلی را دامن می زنند و از سوی دیگر چون روزی‌خوران خوان دین و یا برنشستگان منبر مذهب هستند، نوعی آرمان‌گرایی مناسبتی و مناسكی را پاس می دارند كه ناكجاآبادی تخیلی را ترسیم می كند. اگر تقسیم بندی كلاسیك كاركردهای رسانه به آموزش، تبلیغ، اطلاع رسانی و سرگرمی را قبول كنیم، آرمان‌گرایی محافظه‌كارانه شبه دینی را می توان در كاركرد چهارم یعنی سرگرمی ارزیابی كرد كه مشابهتی تام به وضعیت دین در رسانه های نظام‌های سكولار و لائیك از استرالیا و كانادا گرفته تا عربستان و تركیه دارند.اسلام انقلابی كه به تعبیر صریح حضرت امام(ره) مبنای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن است؛ اسلام مطلوب مدیریت محافظه‌كار نمی تواند باشد. در گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی در افتادن با آمریكا و دیگر مستكبران عالم امتداد آرمانخواهی و ظلم ستیزی و عدالت گستری در فضای جهانی، منطقه‌ای و ملی است و این گونه نیست كه اگر امریكایی وجود نداشته باشد، انقلاب به بن‌بست برسد، بلكه آن‌قدر اهداف و آرمان‌های ایجابی پیش‌رو هست كه حتی لحظه‌ای نیز آرمان‌گرایان از تلاش و دغدغه باز نایستند. امریكا مانعی در برابر آرمان‌خواهی است و به تبع آرمان‌خواهی استكبارستیزی واجب می‌شود. اما در نگاه وارونه محافظه‌كاران كه چالش ایران و امریكا را صرفا یك نبرد قدرت می بینند؛عدالت خواهی و آرمان‌گرایی ارزشی تبعی و دست دوم دارد. یعنی چون امریكا می تواند از نارضایتی داخلی برای تهدید نظام سوءاستفاده كند، باید یك جریان رقیق عدالتخواهی نیز در فضای رسانه كشور وجود داشته باشد تا بتوان از آن برای كنترل افكار عمومی و امید بخشی موقتی استفاده كرد.این عدالت خواهی البته كاملا تعریف شده و در چارچوب و بلكه چهل چوب است و خود اصالتی ندارد چراكه عدالت اصلی قرار است با ظهور منجی جهانی محقق شود و برافراشتن هر پرچمی تا پیش از ظهور باطل است. تا رسیدن به نقطه ظهور مهمترین وظیفه نگه داشتن پوسته دین و حفظ دین حداقلی است. در دین حداقلی نه فلسفه نبوت "لیقوم الناس بالقسط" است و نه فلسفه امامت "الا یقاروا علی كظه ظالم و لا سغب مظلوم."9- در این دین نه "من بات شبعان و اخوه جائع فلیس بمسلم" معنی دارد و نه "العدل حیا\ الاحكام" كه اگر اینگونه بود، اطلاع رسانی دقیق و لحظه به لحظه از نتایج مسابقه آخن و شالكه ضریبی چند برابر ضرورت‌های رسانه ای انقلاب پیدا نمی كرد. آنچه كه امروز در رسانه ملی و بسیاری دیگر از رسانه‌های دولتی و غیردولتی می بینیم تحت عنوان نظریه جذب توجیه می شود. مدیران رسانه می گویند "ابتدا باید جذب كرد و سپس پیام داد. رسانه‌ای كه مخاطب نداشته باشد، هر چقدر هم شعار و پیام بدهد، تأثیری در جامعه نخواهد داشت." این نظریه كه هم‌اكنون محوری ترین اصل رسانه‌ای صداوسیما محسوب می‌شود، خود مبتنی بر پیش فرض ناگفته ای است كه هیچ گاه مفاد آن به چالش طلبیده نمی شود. دراین رویكرد، دین ذاتا جذابیتی ندارد و بلكه دافعه نیز دارد. آنچه جذابیت دارد، تقلید شوهای تركیه، پمپاژ فیلم‌های هالیوودی، اطلاع رسانی لحظه به لحظه از سری A ایتالیا و نمایش تجمل و رفاه طبقه متمكن و آگهی های تبلیغاتی شركت‌های چند ملیتی است. مدیران متدین رسانه باید تلاش كنند كه به جایی از این شب تیره بیاویزند، قبای ژنده پیام‌های دینی را تا مگر به تبع جذابیت آگهی‌های سامسونگ و بازارهای كیش؛ دین نیز به خانه های هفتاد میلیون ایرانی راهی بیابد!10- نظریه سكولاریستی "جذب" در قیافه ای حق به جانب و در پوشش حمایت از دین آنچنان ظریف و دقیق دین را از رسانه كنار می گذارد كه بسیاری از منتقدان را نیز در هیاهوی نقدهای شبه فنی و شبه ایدئولوژیك گم می كند. این در حالی است كه نقد آرمانخواهانه رسانه در عین ایدئولوژیك بودن فنی ترین و حرفه ای ترین نقدها نیز هست. در این رویكرد تا رادیو و تلوزیون كه قرار است صداوسیمای جمهوری اسلامی باشد، دین انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناسد و مخالفان و معاندان انجمن حجتیه ای، تود ه ای، لیبرال و فرصت طلب آن را از خود دور نكند، به جذابیت رسانه ای بالایی نیز دست پیدا نخواهد كرد.11- نظریه جذب در حقیقت نظریه "انجذاب" و استحاله است.علمداران و پیشقراولان نظریه جذب، بهترین و جذاب ترین بخش دین را "مباحات" می‌دانند. رسانه در این رویكرد، باید در مباح ها و منطقه‌الفراغ تعریف شود. آنها اگر چه دم از این می‌زنند كه برای نجات دین از دست نگاه های سلبی و نفی و نهی و رد به میدان آمده اند اما خود مهم ترین چیزی كه از دین می‌شناسند "نباید"هاست و نه "باید"ها.آنها پیشنهاد می‌كنند كه برای فاصله گرفتن از محرمات بهترین راه غرق كردن مخاطب در مباحات است.این در حالی است كه همین شیوه به اعلی درجه مورد استفاده كسانی قرار می‌گیرد كه در جستجوی مفری از "باید"های مسئولیت آور دین هستند.مهم ترین درگیری متحجرین با امام و انقلاب اسلامی‌در این بود كه دین منهای مسئولیت‌شان را با چالش روبرو كرده بود.دینی كه در آن نمی‌شد از واجبات اجتماعی و سیاسی به مستحبات و مباحات فردی فرار كرد و بالاتر اینكه حتی واجبات را نمی‌شد بهانه ای برای ترك "اوجب" ساخت.وقتی "ولی" كه اولویت‌ها را مشخص می‌كند علم "هل من ناصر" می‌افراشت "چه به شراب نشسته باشی چه به نماز ایستاده باشی."12- "نظریه جذب" با نفی بدیهی ترین اصول تشیع آغاز می‌شود. انسان كامل امام "دین كامل" و حافظ مجموعه دین است و حفظ مجموعه در گرو حفظ نسبت اجزای مجموعه با هم است و بدون "ولی" كه اولویت ها را و نسبت ها را و اهم و مهم ها را مشخص می‌كند؛ دین كشكولی است در دست متحجرین و سكولارها برای فرار از اولویت ها و مسئولیت‌ها و دینداری چیزی نیست جز وقت گذرانی و فرصت سوزی و مسئولیت گریزی در گلگشت مباحات و مستحبات.13- اگرچه صداوسیما به سبب ویترین عریض و طویل شبانه روزی و دیوار كوتاهش بیش از دیگران در این نقد عیب های خود را هدیه گرفته است! اما ماجرای سكولاریسم و نظریه جذب و غربال و آهن‌ربا گسترده تر از آن است كه دامن دیگر دستگاه‌های فرهنگی و رسانه ای حتی خود ما كه مدعی نقد آن هستیم را نگرفته باشد.14- راهبرد آهن‌ربا نیز مبتنی بر نظریه جذب است. با این تفاوت كه "جذب" در این نگاه جذب كردن است نه جذب شدن به بهانه جذب كردن! مغناطیس آرمان‌گرایی امروز در فضای رسانه‌ای ایران توسط محافظه‌كاران غربال به‌دست پارازیته شده است. اما این جدال؛ با ظهور و رشد رویش‌های نسل جدید آرمان‌گرایی واقع‌گرایانه كه لااقل به اندازه رفع تهدیدها به شناسایی و بهره‌گیری از فرصت های ملی و منطقه‌ای وجهانی انقلاب اسلامی مردم ایران می اندیشند، فرجامی مبارك خواهد داشت.

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 20:01
کد خبر: 6662

https://tavoosebehesht.ir/node/6662

افزودن دیدگاه جدید