اثراظهار خاكساري در اجابت دعا
چگونه بعضي از افراد براي امور دنيايي نعوذباللهـ پيش يك مخلوق ميروند و حالت تضرّع و زاري به خود ميگيرند و اظهار تنگدستي ميكنند. بايد در دعا يك چنين حالت خواري و تضرّع داشته باشي. آيتالله مجتبي تهراني در سخناني به توصيف «نقش اظهار خاكساري در اجابت دعا» پرداخت كه مشروح آن در پي ميآيد؛«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدايم را بشنو، هنگامي كه تو را صدا مي¬زنم؛ به دعايم گوش فرا ده، آنهنگام كه تو را ميخوانم و رو به من فرما، در آن زمان كه با تو نجوا ميكنم. همانا من به سوي تو فرار كردهام و در مقابل تو ايستادهام.* مروري بر مباحث گذشتهآيتالله مجتبي تهراني گفت: گفته شد ماه مبارك رمضان، ماه تلاوت قرآن و بازگو كردن كلام ربّ و ماه دعا و سخن گفتن عبد با ربّ است. دعا را هم تقسيمبندي كرديم كه مأثور و غيرمأثور دارد و داراي شرايطي است. قبل از اينكه وارد ادامه بحث درباره آداب دعا شوم، چند تذكر بدهم.* نكته اول؛ فرق «دعا» و «نداء»وي ادامه داد: ما داريم كه اين مناجات علي (عليهالسلام) را كه جملات ابتدايي آن را در ابتداي بحث ميخوانم، همه ائمه طاهرين (عليهمالسلام) ميخواندند. اين مناجات مثل مناجات شعبانيه است. اين مناجاتي را كه از علي (عليهالسلام) نقل شده است. بنده چهار سال قبل، در اولين جلسه بحث دعا، «دعا و ندا و مناجات» را معنا كردم و فرقشان را هم گفتم.وي افزود: دعا و نداء كه در اين جملات هم آمده كه اوّل ميفرمايد: «و اسمع ندائي»، بعد دارد: «و اسمع دعائي»، از امور صوتيه و شنيدني است. اين دو از يك مقوله هستند. دو مقوله متفاوت از يكديگر نيستند. در لغت هم كه مراجعه كنيد، ميبينيد دعا "غير را خواندن " است؛ يعني صدا زدن ديگري است. حالا كاري به مفاد آن نداريم. نداء، صدا كردن از دور است و دعا هم همان صدا زدن است، اما از يك مسافت نزديك. اين دو با هم فرق نميكنند و از يك مقوله هستند. كساني كه اهل اين مطالب هستند، به كتب لغت كه مراجعه كنند، ميبينند كه آنجا ميگويند ندا، صدا زدني است كه با آواز بلند باشد و دعا آوازش كوتاه است. اين دو صدا فقط از نظر بلند و كوتاهي با هم فرق دارند؛ وگرنه ماهيتاً يك چيزند. لذا اگر بر «نداء»، «دعا» اطلاق شود، دُرُست است و مشكلي ندارد. آن هم صدا كردن و خواندن است. اين يك مطلب كه تذكر دادم.* نكته دوم؛ معناي دعاي خداوندوي ادامه داد: ما راجع به خداوند هم داريم كه خدا، هم «دعا» ميكند و هم «ندا» ميكند. دعاي خداوند، يعني خواندن؛ آيه شريفه ميفرمايد: «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلام». پس اينطور نيست كه اطلاق كردن «دعا» بر خواستنها و خواندنهاي خدا اشكال داشته باشد. يا آيه ديگر ميفرمايد: «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ». خداوند به بهشت فرا ميخواند. در قرآن نداي الهي را هم داريم. پس كاربرد ندا و دعا براي خدا، هر دو دُرُست است.* دعاي بدون درخواستاين استاد اخلاق تصريح كرد: مسأله اين است كه مفاد اين خواندن چيست؟ آيا در اين دعا و صدا زدن، درخواستي هم هست يا اصلاً حاوي درخواستي نيست؟ شما دعاي سحر را كه ميخوانيد، ميبينيد كه از اوّل دعا تا آخر آن، هيچ درخواستي مطرح نيست. اما اسم آن "دعاي سحر " است. فقط در فراز پاياني و در آخر دعا ميگويد صدايت ميزنم كه فقط جواب من را بدهي! دعاي سحر «دعا» است؛ هر چند كه در خواستي در آن مطرح نشده است. فقط ميگويد جوابم را بده! بيش از اين از او نميخواهد. پس لزوماً در دعا «درخواست» مطرح نيست و صِرف صدا كردن كافي است.* نكته سوم؛ دعا «انشاي طلب» است و اجابت، «انشاي مطلوب»وي بيان داشت: نكته ديگر اين كه دعا و نداء ـ كه هر دو از يك مقوله هستند ـ انشائي هستند. يعني وقتي ما دعا ميكنيم، از چيزي خبر نميدهيم؛ بلكه خواندن ما "انشاء " است. بنده هم وقتي خدايش را صدا ميزند و دعا ميكند، در متن اين دعا درخواست ميكند؛ يعني درخواستش را انشاء ميكند. وقتي درخواستش را انشاء كرد، خداوند اجابت را انشاء ميكند. معناي اين حرف اين است كه خداوند، اعطاء را ـيعني همان درخواست عبد راـ انشاء ميكند كه اين انشاء تكويني است كه اين انشاء از ناحيه عبد و ملَك «انشاء طلب» است و از ناحيه ربّ «انشاء مطلوب» است.* كيفيت تولّد دو دعا از دعا براي غيرآيتالله تهراني در ادامه صحبتهاي خود گفت: رواياتي داشتيم كه اگر انسان براي غير دعا كند، از آن دعا دو دعا متولد ميشود؛ يكي دعاي فرشتگان و يكي هم دعاي خداوند. از طرفي رواياتي مطرح بود كه نتيجه دعا براي غير، اين است كه فرشته به داعي ميگويد براي تو دو برابر است. شايد شُبهه شود كه لسان اين دسته از روايات كه دارد فرشته به داعي ميگويد «لَكَ مِثلَاه»، لسان إخبار است نه انشاء؛ يعني فرشته دارد به داعي خبر ميدهد و برايش دعا نميكند!جمع بين اين روايات اين است كه فرشته در هر حال براي داعي دعا ميكند. در آن روايتي كه از امام هفتم (عليهالسلام) بود اينطور داشت: «مَنْ دَعَا لِإِخْوَانِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً يَدْعُو لَه». هركس كه براي برادران و خواهران ايماني و اسلامياش دعا كند، خداوند به ازاي هر مؤمن، يك فرشته براي او ميگمارد كه برايش دعا كند. يعني آن فرشتهها هم براي دعاكننده، از خدا درخواست ميكنند. تمام رواياتي كه در آن بود كه فرشته ميگويد «لَكَ مِثلَاه»، با اين روايت تفسير ميشود. فرشته چه كاره است كه بخواهد چيزي به كسي بدهد؟! مگر از خودش اختياري دارد كه حاجت بنده را به او بدهد؟ اينكه ميگويد «لَكَ مِثلَاه»، معنايش اين است كه من هم از خدا خواستم كه دو برابر به تو بدهد.وي افزود: من با اين روايت، بين باقي روايات اين باب جمع كردم. اين روايت صريح ميگويد «وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً يَدْعُو لَه»؛ يعني فرشته هم براي او دعا ميكند و از خدا درخواست ميكند. پس صحيح است كه بگوييم از دعاي او دعاي فرشتهاي متولد ميشود. آن روايات هم اشاره به همين مطلب داشت. حتي در آن مرتبه بالاتر هم، موضوع همين بود كه خداوند به عدد تمام مؤمنين از آدم تا خاتم، از خاتم تا قيامت، فرشته ميگمارد كه او را دعا كنند.وي در ادامه بيان داشت: اين در ارتباط با مَلَك است. اما در مورد خودِ خدا بحث چيست؟ در بالاترين مرتبهاش هم بحث اين بود كه از عرش ندا ميآيد كه صدهزار برابر از آن تو است. معناي اين عبارت چيست؟ آيا إخبار است يا انشاء؟ اگر يادتان باشد، تعبير اين بود: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ». آيا معنايش اين است كه خدا به او خبر ميدهد؟ يا نه، خداوند انشاء اعطاء ميفرمايد؟ حقيقت اين است كه خدا اعطاء را انشاء ميفرمايد؛ نه اينكه خبر بدهد.* دعا و نداي الهي، «كُنْ فَيَكُون» استاين استاد اخلاق در ادامه اظهار داشت: در اين مطلب بايد دقت شود كه نداء همان دعا است؛ يعني همان صدا زدن است و هر دو از يك خانوادهاند. اما نداي الهي، عين انشاء تكويني حقّ است و إخبار نيست. همه اينها، چه دعاي انسان، چه دعاي مَلَك و چه دعاي خدا، انشاء است. تو "درخواست " ميكني، فرشته هم براي تو "درخواست " ميكند. فرشته هم إخبار نميكند؛ فرشته درخواست ميكند و ثمره درخواستش همان چيزي است كه در روايت آمده بود؛ يعني دو برابر دعاي داعي. خداوند هم چون مقابل ندارد كه درخواست كند، اعطاء درخواستها را «انشاء» ميفرمايد. اين «نُودِي» كه در روايت آمده معنايش اين است.دعاي خدا، نداي الهي است. دعا حتي از نظر لغوي همان آهنگ الهي است و اين آهنگ الهي، عين انشاء تكويني خدا است. «كُنْ فَيكُون» است. هيچكدام از اينها إخبار نيست. همه اينها انشاء است. اينها دقيقاً عين معارف ما است. بنابر اين، نداء الهي را تعبير به «دعا» كردن غلط نيست. از نظر لغوي هر دو يك چيزند و هر دو هم انشاء هستند. هم دعاي ملك انشاء است و هم دعاي الهي و هم دعاي من. اما انشاء من و فرشته با انشاء خدا فرق ميكند. آنكه اهلش هست، ميفهمد؛ إنشاءالله!در ادامه بحث آداب ظاهريه دعا بحث ميشود.* حالت استكانت، تضرّع، خضوع و خشوعوي گفت: اما من داشتم راجع به آداب ظاهريه بحث ميكردم. در جلسه گذشته مسأله حالت ظاهريه را مطرح كردم كه ميگويند در جميع حالات ظاهريه، حالت سجده اقرب حالاتي است كه عبد به ربّ خود نزديك ميشود. چون اين بالاترين كُرنش است. در همين زمينه ميخواستم رابطه اين حالت را با دعا بگويم كه در گذشته هم به اين بحث اشارهاي داشتهام. ما در روايات متعدد و حتي آيات قرآن هم داريم كه در باب دعا بايد حالت بنده، حالت كُرنش و زاري باشد. حالا يك اشارهاي به اين ميكنم كه در آيات مربوط به دعا داريم كه «إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعينَ». اين در سوره انبياء است و يا در جاي ديگر دارد: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَي ًإِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدين». كه در اين آيات به بحث تضرّع و خشوع، صراحتاً اشاره فرموده است.آيتالله تهراني افزود: در باب دعا، چهار حالت را به طور متوالي و پشت سر هم مطرح ميكنند كه بعضي از آنها در ارتباط با ظاهر است. اين چهار حالت، إستكانه و تضرّع و خشوع و خضوع هستند. در باب خضوع و خشوع، يكي از آنها جنبه دروني دارد و ديگري بيروني و ظاهري است؛ خضوع دروني است و خشوع بيروني. ولي در ارتباط با آداب بيروني، مسأله إستكانه، تضرع و خشوع مطرح است.* خواري و فروتني دروني و ظاهريوي در ادامه تصريح كرد: إستكانه در فارسي به «خاكساري» تعبير ميشود. بعد مسأله تضرّع و خشوع است. خاكساري همان فروتني يا اظهار خواري نمودن است. من در باب سجده گفتم كه بالاترين حالت ظاهري براي ابراز بندگي و عبوديت، به سجده افتادن است. در اينجا به طور كلي و سراسري تعبير شده است. مسأله سجده را مطرح نكرده است؛ بلكه فرموده در دعايت بايد پيكرهات، پيكره خاكساري و فروتني و خواري باشد. چگونه بعضي از افراد براي امور دنيايي ـنعوذباللهـ پيش يك مخلوق ميروند و حالت تضرّع و زاري به خود ميگيرند و اظهار تنگدستي ميكنند؟ بايد در دعا يك چنين حالت خواري و تضرّع داشته باشي.* ظاهر بايد زبان باطن باشدآيتااله مجتبي تهراني در ادامه بحث بيان داشت: اين حالت ظاهري است. البته اين را به شما بگويم كه همه اينها بايد كاشف از درون باشد. من اين را قبلاً بحث كردهام كه آنچه مهم است، درون است. بيرون، زبانِ درون است و بيان ميكند كه در درون من چه ميگذرد. آن حالت ظاهري استكانت ميگويد خدايا، من پيش تو هيچم! انسان بايد اين حالت را در دعا حفظ كند. لذا ما در روايات داريم و من به بعضي از آن روايات اشاره ميكنم كه بايد انسان هنگام دعا كارهايي انجام دهد و حالتي داشته باشد كه حاكي از آن حالت دروني او باشد. در روايتي از پيغمبر اكرم (صلّياللهعليهوآلهوسلّم) دارد كه حضرت فرمود: «رَفْعُ الْيَدَيْنِ مِنَ الِاسْتِكَانَةِ. قُلْتُ وَ مَا الِاسْتِكَانَةُ؟ قَالَ أَ لَا تَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ: فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ». حضرت فرمودند دو دست را كه انسان بالا ميآورد، اين گوياي همان خاكساري است كه خدا هم در قرآن گفته است: «فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُون».وي اضافه كرد: روايتي است كه محمد بن مسلم از امام باقر (عليهالسلام) نقل ميكند كه: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيهِ السَّلامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ»؛ از اين آيه استفاده ميكند و ميگويد از حضرت درباره اين آيه پرسيدم. «قال الِاسْتِكَانَةُ هِيَ الْخُضُوعُ وَ التَّضَرُّعُ رَفْعُ الْيَدَيْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِمَا». حضرت فرمود استكانه كه همان خاكساري است، خضوع، فروتني و اظهار خواري نمودن است. بعد حضرت ميفرمايد استكانت همچنين بلند كردن دو دست و زاري كردن با آنها است.* نقش حالت استكانت در دعااين استاد اخلاق اظهار داشت: اينها چه نقشي دارد؟ حالا ببينيم نقش اين حالات و آداب ظاهريه در دعا چيست؟ اگر كسي بخواهد سينه سپر كند و بايستاد و شروع كند از خدا خواستن و طلب كردن، آيا دُرُست است؟ اينكه دعا كردن نيست. دعا كه اينطوري نيست. هم درون بايد خوار باشد و انسان در برابر عظيم مطلق، احساس خواري و ذلت كند و هم اين حالت به بيرون بايد تراوش كند. اينجا است كه دستت را بلند ميكني.وي ادامه داد: اما ثمره آن چيست؟ ثمرهاش را علي (عليهالسلام) ميفرمايد. روايت را گوش كن. حضرت فرمود: «نِعْمَ عَوْنُ الدُّعَاءِ الْخُشُوعُ». خشوع به دعاي تو كمك ميكند. خشوع، براي اجابت دعايت چه خوب كمك و ياوري است. من چون قبلاً معناي ياري كردن را گفتهام كه يعني چه، دوباره تكرار نميكنم. دعا خودش كارآيي دارد، اما خشوع به كارآيي او ميافزايد.
https://tavoosebehesht.ir/node/6635
افزودن دیدگاه جدید