جامعه ایرانی و نظام حکمرانی در زمستان 98
جامعه ایرانی و نظام حکمرانی در زمستان 98 مهدی مولائی آرانی وقایع و اتفاقات چندماه پایانی سال 98 –بهویژه در فصل زمستان- یکی از برهههای تاریخی در دوران حیات جمهوری اسلامی بوده است که دو ایامالله در آن رخ داد. به صورت خلاصه مرور کنیم: «در آبانماه قمیت بنزین افزایش پیدا میکند و تجمعات و اعتراضات خیابانی شکل میگیرد، در دیماه حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس توسط رژیم منحوس آمریکا ترور میشود، مراسم تشییع دههای میلیونی سردار شهید در چندین شهر ایران برگزار میشود، 50 نفر از هموطنان در مراسم تشیع به شهادت میرسند، پایگاه آمریکایی عینالاسد توسط موشکهای ایرانی درهم کوبیده میشود، هواپیمای اوکراینی با اشتباه پدافند هوایی مورد اصابت قرار میگیرد، برف شدید استان گیلان را زمینگیر میکند، سیل در سیستان و بلوچستان زندگی مردم را با سختی و مشکلات زیادی مواجه میکند، انتخابات مجلس با مشارکت حدود 50 درصدی مردم برگزار میشود و نهایتا ویروس کرونا در ایران فراگیر میشود» شاید آیندگان کمی تعجب کنند که چگونه یک حاکمیت و کشوری در اوج تحریمهای ظالمانه جهانی، توانست با این سیل حوادث، آنهم در یک بازه زمانی کوتاه دوام بیاورد و شاید برای آنها شبیه یک افسانه باشد! برای امثال ما که دوران انقلاب و دفاع مقدس را ندیده بودیم، تجربه این حجم از اتفاق در این بازه زمانی تجربه جدید و عجیبی بود. شاید بتوان راجع به هر کدام از این حوادث به صورت جداگانه، دهها جلد کتاب نوشت و سخنرانی کرد اما در این مجال کوتاه در نگاهی کلی به مجموعه این حوادث، به چند نکته اشاره میکنم: 1. زیربنای جامعه: چگونه مردم یک جامعه میتوانند این حجم از اتفاق را تاب بیاورند؟ این سوال واقعا جدی است و نیازمند شناخت دقیق فرهنگ مردم ایران است. نگارندهی متن به دنبال اثبات «لزوم سختی و تحمل آن برای رشد جامعه» نیست و برای اینگونه مباحث نیازمند تخصصهای الهیاتی است. سوال بنده در مقام توصیف و خوانش رفتار جامعهای است که این سختیها و مشکلات را تحمل میکند و نهتنها از هم گسیخته نمیشود بلکه نسبت به آینده امیدوار است و امید دارد سال 99 سال خوب و خوشی باشد. به نظر میرسد اتفاقات اخیر و بهویژه کرونا، بسیاری از حقایق مجازیِ برساختهی بشر امروزی را فروریخت و بشر امروزی را به تامل درباره حقایق اصلی و واقعی فراخواند. آن چیزی که جامعه را در مقابل سختی و مشکلات مقاوم میکند حقیقتهای مجازی نیست. زندگی معاصر و دوران مدرن مفاهیم واقعی مانند مرگ و معاد، اعتقاد به خداوند و ماوراء و توکل به خدا، اعتقاد به حضور حضرات معصومین و تمسک و توسل به آنها، اعتقاد به دوساحتی بودن بشر (جسمانی و روحانی)، اصالت نهاد خانواده و... را به حاشیه برده بود اما حوادث اخیر و اتفاقاتی مانند تسخیر قلوب و دلهای مردم توسط سردار سلیمانی، نزدیک شدن مرگ به همه مردم با ویروس کرونا، بار دیگر این مفاهیم و باورها را به سطح جامعه برگرداند. در حقیقت آن چیزی که باعث انسجام، تابآوری، عدم گسست جامعه و وجود امید نسبت به آینده در مردم ایران شده است در درجه اول، باورها و اعتقادات دینی و ارزشی مردم است و در درجه دوم عشق به وطن و حب ایراندوستی. هرگونه جامعهشناسی از مردم ایران بدون در نظرگرفتن این دو مولفه اساسا غلط و نادرست است و هر برنامه و تدبیری که آگاهانه یا ناآگاهانه، باورهای اعتقادی و دینی مردم و به ویژه نسل جدید را کاهش دهد، به فروریختن پایههای اصلی کشور و تخریب آینده، کمک خواهد کرد. 2. تفاوتهای کنشی: کنشهای مردم ایران در هر کدام از این پدیدهها در عین برخورداری از لایههای حقیقی باورها و نظام ارزشی، در سطح رویین متفاوت از همدیگر بوده است. در حوادث آبان حدی از تنفر و انزجار نسبت به مسئولین و تصمیم اتخاذشده را میتوان مشاهده کرد، ولی در حادثه شهید سلیمانی اوج احترام و عزت نسبت به یکی از مسئولان کشور و آن هم یک نظامی از مجموعه سپاه پاسداران مشاهده میشود که در تاریخ بینظیر است و تبدیل به ایامالله میشود. در حادثه هواپیما موج بیاعتمادی افزایش پیدا میکند و در انتخابات مجلس نیمی از مردم واجد شرایط در صحنه حاضر نمیشوند. در پدیده کرونا اوج همدردی با پزشکان و پرستاران دیده میشود و در عین حال بیتوجهی نسبت به پرهیز از سفرهای غیرضرور. این رفتارهای به ظاهر متناقض، همگی در یک بازه زمانی کوتاه رخ میدهد. به عبارت دیگر موقعیت زمانی و مکانی تغییر خاصی نکرده است، دولت تغییر نکرده است، مردم و نسل عوض نشده است، همگی این رفتارهای در عرض چهار ماه و برخی به فاصله کمتر از یک هفته رخ میدهد. این تفاوتها نشان میدهد متغیرهای تعدیلگر در تصمیمات مردم ایران بسیار زیاد هستند و خوانش ساده و یکسان از جامعه ایرانی، خوانشی نادرست و خطرناک است. رفتار جامعه ایران در قبال حوادث مختلف تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر متغیر «ملوک» (الناس علی دین ملوکهم) است. البته شاید بتوان امروزه به این موضوع پرداخت که ملوک صرفا مسئولان رسمی نیستند. امروزه برای برخی مردم «اخبار فضای مجازی، اینستاگرام، ماهواره و...» نقش ملوک را ایفا میکند و به هر میزان ملوک و الگوهای مرجع جامعه متنوع و متغیر باشد، رفتار مردم نیز متنوع و متغیر خواهد بود. این نکته نیز قابل ذکر است که مردم هم به ملوک خود نگاه ساده و بسیط ندارند و از یکسانانگاری فاصله گرفته و قدرت تمایز آنها افزایش یافته است. میان مسئول و ملوک خوب با مسئول بد تفاوت قائل میشوند. در عین حال که عاشق و دلباخته شهید سلیمانی به عنوان یک مسئول رسمی کشور هستند، از مسئولی دیگر که خیانت میکند و مسئولیتش را به درستی انجام نمیدهد، متنفر و منزجر هستند. 3. نقطه عطف نظام حکمرانی و مدیریتی (ممکنشدن ناممکنها): حوادث سخت و بزرگ، میتواند نقطه عطفی در رشد و ارتقای نظام حکمرانی و اداره کشور باشد. نظام حکمرانی و مدیریتی در کشور ما در سطح نظام اداری و بوروکراسی خود گرفتار بسیاری از باورهای نادرست و غلط شده است. تا مدتی قبل «دورکاری» به معنای فرار از کار تعریف میشد و مدیری حاضر نبود به کارمند خود دورکاری بدهد، تا مدتی قبل برگزاری جلسات اداری مهمترین کار سازمانها بود و برگزاری جلسه از ابزار به هدف تبدیل شده بود! تا مدتی قبل، وصل کردن کارتابل اداری در سیستم خانگی یک تخلف حراستی محسوب میشد، استفاده از زیرساختهای مجازی اصلا مورد توجه قرار نمیگرفت و..... مهمترین پیامد حوادث اخیر برای نظام حکمرانی و مدیریتی کشور، میتواند تجدید نظر در ساختار سازماندهی، تصمیمگیری و نظامات بودجهریزی و برنامهریزی کشور باشد. سرعت حوادث و تغییرات در جامعه به شدت بالا رفته است و سازمانها و نظام اداری کشور به شدت گرفتار بوروکراسی و ساختارهای سنتی و قدیمی و نظامهای سخت بودجه و برنامهریزی ثابت و غیرمنعطف است. در این مجال به چند نکته درباره نظام اداری کشور اشاره میشود: * بیش از یک دهه است که روسای مختلف قوه قضاییه (بهویژه در یک سال اخیر) و مسئولان و اندیشمندان بر حبسزدایی و کاهش زندانیان تاکید کردند. لایحه و طرح و پیشنهادات زیادی در طی این سالها رخ داد اما هیچ کدام به اندازه کرونا نتوانست آمار زندانیان را کاهش دهد و این خواسته چندین ساله را به واقعیت برساند. باید اذعان کرد فرایند بررسی و اصلاح و تدوین قوانین در کشور بسیار طولانی است و سرعت حوادث اصلا به حوصله فرایندهای طولانی و گاها چندین ساله در دولت و مجلس و قوه قضاییه نمیرسد! * در حال حاضر هماهنگی و ارتباطات تلفنی و لحظهای میان سازمانها و نهادهای مختلف در اسرع وقت انجام میشود و نیازی به مکاتبات و فرایندهای پرپیچ و خم اداری برای برگزاری جلسه در سطوح عالی میان دستگاههای مختلف نیست. این واقعیت نشان میدهد آنچه در گذشته به اسم فرایندهای رسمی و تشریفات اداری و ... مرسوم شده است و عبور از آن به عنوان بیاحترامی و بیادبی تلقی میشد، میتواند حذف شود و هیچ اتفاق خاصی هم رخ نمیدهد. در واقع تشریفاتی که به جای ابزار تبدیل به هدف شده بود به برکت این حوادث، کاسته شده است. * ساختار سازمانی ادارات و دستگاههای رسمی کشور باید به گونهای باشد که بتواند در مقابل حوادث و مسائل اصلی روز به شکلی کاملا منعطف و در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگو باشد. اتفاقات اخیر برملا کرد که برخی از سازمانها بود و نبودشان فرقی برای کشور نمیکند و جز هزینهی بقای خود کارکرد دیگری ندارند. ما در این زمانه به شدت نیازمند سازمانها و ساختارهای شبکهای و تیمی برای مقابله با حوادث و مسائل هستیم چرا که مسائل امروزه ابعاد و زوایای مختلفی دارد. دو مانع جدی در مسیر اصلاح و تحول نظام اداری کشور، سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی هستند. این دو سازمان که خود را عقل منفصل نظام اداری و برنامهریزی کشور میدانند با قویترین قوای خود و با استفاده از نظامات اداری و قوانین سخت، هر گونه تحول و بهروزرسانی سازمانها را به تاخیر انداخته و مدام تلاش میکنند فعالیت همه سازمانها اعم از فرهنگی، سیاسی، مجازی، اقتصادی و... با یک قالب ثابت و یکسان انجام شود! این دو سازمان مهمترین گلوگاه و مانع برای تحول در نظام و ساختارهای اداری کشور هستند. * نکته دیگری که در این مجال میتوان به آن اشاره کرد، غفلت از ظرفیتهای مردمی در اداره کشور است. حوادث اخیر بر همگان اثبات کرد که بدون حضور و مشارکت نهادهای مردمی -که ظاهرا در هیچ ارگان و نهاد رسمی حضور ندارند- اداره و عبور از حوادث، امکان پذیر نخواهد بود. قوانین سخت ودست و پاگیر موجود در سازمانهای رسمی و دولتی، عملا امکان بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای مردمی را توسط سازمانها قفل کرده است. * آخرین نکتهای که در نظام اداری کشور باید مورد توجه قرار گیرد، توجه به نقش مهم فضای مجازی است. امروزه فضای مجازی و افکار عمومی و رسانه، یک متغیر جدی در تغییر معادلات و حوادث است. از یک سو فضای مجازی امروزه یکی از «ملوک» مردم شده است و علیرغم آنکه همگان به نقش جدی این متغیر اذعان میکنند اما در دستگاههای عریض و طویل و سنتی ما هیچ بخش و نهادی متصدی این فضا نیست. پدیده کرونا نشان داد تا چه میزان در موضوع فضای مجازی و نحوه نگاهکردن و بهرهبرداری از آن برای اصلاح نظام اداری کشور نیازمند تلاش هستیم. این فضای مجازی و توانمندیهای موجود در آن در سوی دیگر، میتواند تمام نظام ارتباطی سازمانها و دستگاهها را با یکدیگر و با مردم به نحوی دیگر تعریف کند و فرایندهای جاری موجود در سازمانهای حاکمی مانند سازمان برنامه و بودجه و اداری استخدامی را تحتالشعاع قرار دهد. توقع آن است که دستگاههای حاکمیتی در یک کشور، پیشران این تحولات و تغییرات باشند نه تابع آن. انتهای پیام/14
https://tavoosebehesht.ir/node/5168
افزودن دیدگاه جدید