فرهنگ اقتصادی مقدم بر اقتصاد مقاومتی

اقتصاد مقاومتی بستر مناسبی برای طرح می‌خواهد و اگر فرهنگ مصرفی و اقتصادی جامعه از یک سو و نظام‌ها و ساختارهای اداری و اقتصادی از سوی دیگر به خوبی جهت نگرفته باشد، این سیاست‌ها هرگز محقق نخواهد شد.

اقتصاد مقاومتی بستر مناسبی برای طرح می‌خواهد و اگر فرهنگ مصرفی و اقتصادی جامعه از یک سو و نظام‌ها و ساختارهای اداری و اقتصادی از سوی دیگر به خوبی جهت نگرفته باشد، این سیاست‌ها هرگز محقق نخواهد شد.

متن خبر

يادداشتی از: محمد رضا انيسی آرانی     ضرورت وجود یک الگوی بومی برای اقتصاد ایران با توجه به سنت‌های ملی و اعتقادی آن، مسأله‌ای بود که از سال‌های بعد از انقلاب مطرح می‌شد. منتها در هر دوره، به دلیل مسائل مختلف، از جمله مشکلات ابتدای انقلاب و جنگ طولانی با عراق و گرفتاری‌هایی که در ادامه برای بازسازی کشور ایجاد شد، فرصت تدوین و برنامه‌ریزی چنین الگویی مهیا نشد،هر چند تمام این مشکلات، با وجود آن که شاید هر یک از آن‌ها، به تنهایی برای براندازی یک انقلاب نو پا کافی باشد، دلیلی برای توجیه کم‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌ها نیست. با این حال در سال‌های اخیر در شرایطی قرار گرفتیم که سهل‌انگاری بیشتر، به نهایتی بسیار اسف‌بار ختم می‌شد... هر چند در طول سال‌های منتهی به اواخر دهه‌ی هشتاد، همواره زمینه‌سازی‌هایی برای بهبود شرایط اقتصاد و بهینه‌سازی ساختارها و نهادها انجام شد، ولی به دلیل فقدان سیاست‌های کلی و متکی بودن تصمیم‌گیری‌های کلان کشور به تصمیم‌های افرادی معدود که معمولا به صورت روزمره انجام می‌شد، هرگز نتایجی که از آن مدنظر بود به دست نیامد. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به عنوان همان الگوی بومی که می‌توانست ایران را برای رسیدن به آرمان‌های خود هدایت کند، از چند سال پیش از سوی رهبر انقلاب مطرح شد. از آن پس، ابلاغ سیاست‌های کلی در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی، به عنوان تکه‌هایی برای تکمیل جورچین این الگو صورت گرفت. سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از جمله‌ی سیاست‌هایی بود که در این فرایند مطرح شد. اقتصاد مقاومتی ایده‌ای بود که در فضای شدت گرفتن تحریم‌های غرب به سرکردگی آمریکا و اثرگذاری شدید در برخی زمینه‌های اقتصادی مطرح شد. به همین خاطر بسیاری افراد با توجه به ذهنیت‌های خود سعی کردند معنای این ایده را بیان کنند. از جمله این که عده‌ای تلاش کردند تا آن را به عنوان سیاست اقتصادی توزیع فقر مطرح کنند، در حالی که رهبر انقلاب، خود این معنا را رد کردند و اقتصاد مقاومتی را نظریه‌ی پیشرفت معرفی کردند، نه تلاش برای عمومی کردن فقر. نکته‌ی نهایی این که اقتصاد مقاومتی بستر مناسبی برای طرح می‌خواهد و اگر فرهنگ مصرفی و اقتصادی جامعه از یک سو و نظام‌ها و ساختارهای اداری و اقتصادی از سوی دیگر به خوبی جهت نگرفته باشد، این سیاست‌ها هرگز محقق نخواهد شد. از این رو مهم‌ترین زیرساخت برای رسیدن به آینده‌ی اقتصادی، ساختن فرهنگ درست اقتصادی است که مسلما مخالف هدفی به نام کسب منفعت بیشتر است که در لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری به عنوان اساس حرکت‌های اقتصادی مطرح می‌شود. در واقع فرهنگ اقتصادی یکی از بنیادی‌ترین اصولی است که حتی در سیاست‌های ابلاغ شده نیز مدنظر هست. ضرورت وجود یک الگوی بومی برای اقتصاد ایران با توجه به سنت‌های ملی و اعتقادی آن، مسأله‌ای بود که از سال‌های بعد از انقلاب مطرح می‌شد. منتها در هر دوره، به دلیل مسائل مختلف، از جمله مشکلات ابتدای انقلاب و جنگ طولانی با عراق و گرفتاری‌هایی که در ادامه برای بازسازی کشور ایجاد شد، فرصت تدوین و برنامه‌ریزی چنین الگویی مهیا نشد،هر چند تمام این مشکلات، با وجود آن که شاید هر یک از آن‌ها، به تنهایی برای براندازی یک انقلاب نو پا کافی باشد، دلیلی برای توجیه کم‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌ها نیست. با این حال در سال‌های اخیر در شرایطی قرار گرفتیم که سهل‌انگاری بیشتر، به نهایتی بسیار اسف‌بار ختم می‌شد... هر چند در طول سال‌های منتهی به اواخر دهه‌ی هشتاد، همواره زمینه‌سازی‌هایی برای بهبود شرایط اقتصاد و بهینه‌سازی ساختارها و نهادها انجام شد، ولی به دلیل فقدان سیاست‌های کلی و متکی بودن تصمیم‌گیری‌های کلان کشور به تصمیم‌های افرادی معدود که معمولا به صورت روزمره انجام می‌شد، هرگز نتایجی که از آن مدنظر بود به دست نیامد. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به عنوان همان الگوی بومی که می‌توانست ایران را برای رسیدن به آرمان‌های خود هدایت کند، از چند سال پیش از سوی رهبر انقلاب مطرح شد. از آن پس، ابلاغ سیاست‌های کلی در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی، به عنوان تکه‌هایی برای تکمیل جورچین این الگو صورت گرفت. سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از جمله‌ی سیاست‌هایی بود که در این فرایند مطرح شد. اقتصاد مقاومتی ایده‌ای بود که در فضای شدت گرفتن تحریم‌های غرب به سرکردگی آمریکا و اثرگذاری شدید در برخی زمینه‌های اقتصادی مطرح شد. به همین خاطر بسیاری افراد با توجه به ذهنیت‌های خود سعی کردند معنای این ایده را بیان کنند. از جمله این که عده‌ای تلاش کردند تا آن را به عنوان سیاست اقتصادی توزیع فقر مطرح کنند، در حالی که رهبر انقلاب، خود این معنا را رد کردند و اقتصاد مقاومتی را نظریه‌ی پیشرفت معرفی کردند، نه تلاش برای عمومی کردن فقر. نکته‌ی نهایی این که اقتصاد مقاومتی بستر مناسبی برای طرح می‌خواهد و اگر فرهنگ مصرفی و اقتصادی جامعه از یک سو و نظام‌ها و ساختارهای اداری و اقتصادی از سوی دیگر به خوبی جهت نگرفته باشد، این سیاست‌ها هرگز محقق نخواهد شد. از این رو مهم‌ترین زیرساخت برای رسیدن به آینده‌ی اقتصادی، ساختن فرهنگ درست اقتصادی است که مسلما مخالف هدفی به نام کسب منفعت بیشتر است که در لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری به عنوان اساس حرکت‌های اقتصادی مطرح می‌شود. در واقع فرهنگ اقتصادی یکی از بنیادی‌ترین اصولی است که حتی در سیاست‌های ابلاغ شده نیز مدنظر هست.

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:16
کد خبر: 7871

https://tavoosebehesht.ir/node/7871

افزودن دیدگاه جدید