جايگاه زن در تقابل علم و ايمان

دنیای غرب امروز گرچه از لحاظ علمی پیشرفت کرده اما فقدان ایمان،  بویژه ایمان در سطح اجتماع، باعث شده تا علم به شکل ابزاری در دست حیوانیت درآید و نه تنها غرب بلکه کل جهان را به سراشیبی سقوط بکشاند. 

دنیای غرب امروز گرچه از لحاظ علمی پیشرفت کرده اما فقدان ایمان،  بویژه ایمان در سطح اجتماع، باعث شده تا علم به شکل ابزاری در دست حیوانیت درآید و نه تنها غرب بلکه کل جهان را به سراشیبی سقوط بکشاند. 

متن خبر

  ياداشتی از: مصيب علی اكبرزاده آرانی 1.انسان موجودی مرکب است. حیوانیت و انسانیت دو پایه و رکن بشریست. بسته به آن که کدام یک از این دو پرورش یابد و به تکامل برسد بشر دو پا می تواند پست تر و زبون تر از حیوان گردد (اولئک کالانعام بل هم اضل) و یا این که سر به افلاک بسپارد و مسجود ملائک گردد و حتی به اندازه ای بالا رود که جبرئیل امین را هم در آنجا بار نیست! و باز بالا رود و فاصله ی او تا خداوند خدا به اندازه ی دو قوس و یا کمتر گردد (یابن من دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی دنوا و اقتربا من العلی الاعلی) 2. سیر تکاملی انسان از حیوانیت آغاز می شود و به سوی انسانیت کمال می یابد. انسان در بدو تولد صاحب غرایزی است که اعمال و رفتارش در کنترل آن است و این وجه مشترکی است بین انسان و حیوان. رفته رفته آثار عقل و اختیار در او ظاهر می گردد و این ابتدای قرار گرفتن در دوراهی انتخاب حیوانیت و انسانیت است. علم و ایمان که موالید قوای تعقل و انتخاب است، دو بالی است که می تواند بشر را به پرواز درآورد و از کالبد حیوانیت خارج سازد. 3. همانطور که پرنده با یک بال هیچ گاه نمی تواند به سر منزل مقصود برسد، آدمی نیز نمی تواند صرفا با علم یا ایمان به کمال مطلوب دست یابد. علم بدون ایمان نه تنها نمی تواند انسان را از حیوانیت خویش آزاد سازد بلکه علم به خدمت روح حیوانی او درآمده و فجایع جبران ناپذیری به بار می آورد. ایمان بدون علم نیز منشا تعصب ها و کج فهمی هایی می شود که ضرر آن از علم بدون ایمان بیشتر نیست. این جاست که رسول اکرم(ص) فرموده اند: "قصم ظهری رجلان: جاهل متنسک و عالم متهتک. (دو نفر پشت مرا شکستند: نادان متعصب و زاهد و عالم لاابالی." 4. همین طور در جوامع انسانی نیز باید به علم و ایمان توأمان توجه شود و توجه صرف یا نامتوازن به هر کدام نتیجه ای جز خطا ندارد. تنها و تنها راه برای اینکه جوامع بشری به کمال انسانی برسند این است که هم علم را مهم بشمارند و هم ایمان را در جامعه جاری و ساری نمایند. به نسبت تعالی هر جامعه اعضای آن قدر و منزلت می یابد و با توجه به این که تعالی هر جامعه نسبت مستقیم با میزان توجه به علم و ایمان دارد منزلت افراد نیز با توجه به علم ایمان نسبت دارد. در این نگاه به زن نیز نگاه های مختلفی می شود که از این بعد می توان جوامع را به چند دسته تقسیم کرد. الف) جوامعی که فقط به ایمان توجه کرده اند و شاید به همین دلیل تعصبات مفرط و فراوانی در آن بر روی زنان شکل گرفته است. در این جوامع زنان شیئی گرانبها اما بدون نقش مستقیم هستند، مثل بسیاری از جامعه ها که برای زن جز زاییدن و خدمت در خانه نقشی قائل نبوده اند؛ اما در عین حال زن برای آن ها همچون شيئ گرانبها بوده است که باید در حریم خود محفوظ بماند و به دلیل همان قیمتش بر مرد اثر می گذاشته است. می توان گفت سازنده ی چنین جوامعی تنها جنس مذکر بوده است و زن نقشی در آن نداشته است. ب) جوامعی که فقط به علم توجه داشته اند و ایمان در آن ها رنگ باخته است و در بند و حیطه ی صنعت و فناوری در مورد زن قضاوت شده است. در این جوامع زن از حالت شئ بودن خارج شده و وارد اجتماع می شود، اما حریم خود را گم می کند و چون در همه جا حضور دارد، بی ارزش می شود. زن در این جوامع " شخص " است اما شخص "بی ارزش".سازنده ی این جوامع گرچه مذکر – مؤنث است اما زن ملعبه مردان است و همه ی بهانه ها برای برآوردن ادعای دخالت زن در اجتماع برای سوءاستفاده از آن است و زن، در این اجتماع، عزت و احترامی را که لایق آن است نمی یابد. ج) جوامعی که به علم و ایمان در کنار هم توجه کرده اند و به همین دلیل به طور متوازن و معقول رشد کرده و جایگاهی متناسب و برازنده برای هر فرد در آن وجود دارد. چون در این جوامع حصار تعصب و ابزار دانستن افراد دیدگاه ها را محدود نکرده است، زن از حالت شئ گرانبها خارج می شود و شخصیت پیدا می کند، جایگاه خود را یافته و ارزشمند می گردد، واجد نیل به کمالات انسانی مانند علم، هنر، اراده، شجاعت، خلاقیت و فضایل معنوی در سطح عالی می شود و در عین حال در جامعه از ابتذال و پستی و بی ارزشی خارج می شود. سازنده ی این جوامع گرچه مذکر – مؤنث است اما زن هم به طور مستقیم، اجتماع را می سازد و هم مردی را که رکن دیگر ساختن اجتماع است. 5. دنیای غرب امروز گرچه از لحاظ علمی پیشرفت کرده اما فقدان ایمان،  بویژه ایمان در سطح اجتماع، باعث شده تا علم به شکل ابزاری در دست حیوانیت درآید و نه تنها غرب بلکه کل جهان را به سراشیبی سقوط بکشاند. اینجاست که می بینیم مظاهر علم به شکل بمب های اتمی و سلاح های کشتار جمعی برای تهدید جهان و یا سینمای هالیود برای انحطاط اخلاقی جهان در می آید. روح استعمار و استثمار به جوشش در می آید و غریزه شهوت به نهایت غلیان خود می رسد. 6. پیشرفت های علمی دنیای غرب سبب شده تا نگاه به زن در غرب عوض شود. زن وارد اجتماع شده و در مناسبات اجتماعی تاثیر بگذارد. زن می تواند تحصیل کند، برای خود شغل انتخاب کند،پست های مهم دولتی دریافت کند و حتی به حدی پیش برود که تفاوتی بین خود و مردان احساس نکند. اما در عین حال دین و دین داری رنگ باخته و نتیجه، آن شده که زن وسیله و ملعبه گردیده است. زنی می تواند در اجتماع بهتر دیده شود که بهتر بتواند خودنمایی کند و در ارضای شهوات اجتماع تواناتر باشد. بیهوده نیست که معروف ترین و محبوب ترین زنان در غرب خوانندگان، رقاصان و بازیگران بی بند و باری هستند که ارزشمند ترین هنرشان خود آرایی و عرضه خود به اجتماع است. زن وسیله ای شده برای جلب توجه و جلب مشتری. با این کار نه تنها زنان ارزش و جایگاه خود را در اجتماع از دست داده اند و هیچ گاه نگاهی که در یک جامعه دینی به زن می شود را نمی توان در جوامع غربی پیدا کرد، بلکه زنان نقش خود را در ساختن مردان نیز از دست داده اند. بار اصلی تربیت کودک که باید بر عهده مادر باشد بر دوش مهد های کودک افتاده است و عملا والدین و به ویژه مادران در تربیت کودکان نقشی ایفا نمی کنند. طبیعی است که مهدهای کودک توانایی تربیت کودک را به گونه ای که مادر می تواند ندارند و نتیجه آن می شود که در جوامع غربی و به تبع آن سایر نقاط جهان ارزش های اخلاقی رفته رفته رو به فراموشی می رود. زن در اجتماع غربی در ساختن اجتماع نقش دارد اما جایگاه و ارزش خود را از دست داده است. 7. اسلام هیچ گاه نگاهی تبعیض آمیز نسبت به زنان نداشته است. قرآن بارها و بارها مردان و زنان را به طور جداگانه مخاطب قرار داده و به عقیده بسیاری از مفسران زمانی که تنها با یک صفت مؤمنان را خطاب کرده صفت را در معنای عام یعنی برای هر دو جنس به کار برده است. در سخنان پیشوایان اسلامی هم می توان این نگاه مثبت به زن را به وضوح مشاهده کرد. زن در دیدگاه اسلامی ارزشمند است و باید در جامعه حضور فعال داشته باشد، اما اسلام با وسیله شدن زنان و حرکت جامعه اسلامی به این وسیله به سمت حیوانیت و میدان دادن به شهوات شدیدا مخالف است. برای همین اسلام تاکید می کند که زنان انجام کار های درون منزل را بر عهده گیرند و صرفا برای ایفای نقش های ضروری وارد اجتماع شوند. ما در طول تاریخ اسلام زنانی را مشاهده می کنیم که هرچند فعالیت اصلی خود را در خانه قرار داده بودند اما در زمان های ضروری در اجتماع حاضر شده و بسیار بیشتر از مردان تاثیر گذار بوده اند. حضرت فاطمه(س) و دختر بزگوارشان حضرت زینب (س) بارزترین این زنان هستند که در تربیت فرزندان خود نیز به عالی ترین شکل عمل کردند و فرزندان تربیت شده ی ایشان نیز اثر گذار بر جامعه بوده اند. 8. در طول تاریخ اسلام نگاه های متفاوتی نسبت به زن روا داشته شده و گاه زنان عرصه فعالیت اجتماعی پیدا کرده و گاه به انزوا کشیده شده اند. در یکی دو قرن اخیر رکود علمی مسلمانان و از جمله ایرانیان باعث گردیده تا نگاه به زن تا حدودی ناشی از تعصب و جمود فکری برآمده از ایمان بدون علم باشد. در سال های اخیر پیشرفت وسایل ارتباطی و نیز توجه بیشتر ایرانیان به جهان غرب موجب حضور فیزیکی فعال تر زن در جامعه ایران گردیده است. پیشرفت های علمی غرب و حضور زنان در اجتماع باعث شد تا اندیشه ی زن به عنوان شخصیت فعال و پویای جامعه قوت بگیرد و زنان بتوانند در جامعه ایفای نقش نمایند. اما باید توجه داشت که نگاه غرب به بال علم محدود شده و از بال ایمان غافل گردیده است. از این رو بر جامعه اسلامی لازم است تا پیشرفت های علمی و اجتماعی غرب را فرا بگیرد و به کار بندند اما مات و مبهوت پیشرفت های غرب نشود. متاسفانه این شیوه، بدون گذشتن از فیلتر های اسلامی وارد ایران شده و ما کم و بیش شاهد آن هستیم که به جای آن که از ظرفیت انسانی زنان در جامعه استفاده شود زنان در حال ابزار شدن هستند. ارزش قرار گرفتن آرایش و خودنمایی زنان در مجامع عمومی نشانی از تسلیم شدن در برابر غرب و بازماندن از حفظ نگاه ایمانی ست. ما هر روز شاهد آن هستیم که مالکان فروشگاه ها و مغازه ها از فروشندگان زن استفاده می کنند تا مشتری بیشتری به خود جلب نمایند، در تبلیغات از تصاویر و پوسترهای زنان استفاده می کنند تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد، در فیلم ها تلاش می شود از خانم هایی که صرفا چهره های جذاب و شناخته شده دارند استفاده شود تا فروش بیشتری داشته باشند و ... . همه ی این ها نشان از آن دارد که روح ایمانی جامعه به تبع جوامع غربی در حال مرگ تدریجی است و تن نیمه جان روح حیوانی در حال جان گرفتن است

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:20
کد خبر: 8202

https://tavoosebehesht.ir/node/8202

افزودن دیدگاه جدید